آرشیو شنبه ۲۹ امرداد ۱۴۰۱، شماره ۵۲۸۲
جامعه
۶
شکاربان

خاطرات سفر و حضر

(267)
دکتر اسماعیل کهرم

بنده در کشور انگلستان درس خواندم (فوق لیسانس و دکترا) و نیز درس دادم ایضا. وقتی که به ایران بازگشتم که بمدانم آنچه که بنده را عمیقا تحت تاثیر قرار داد آن بود که چقدر خانواده ها فرزندان خود را برای درس خواندن تحت انواع فشار قرار می دهند. همه خانواده ها از معدل 19 و 20 فرزندان شان صحبت می کردند و اینکه مدرسه از دستاوردهای آنها چقدر راضی است و بنده مقایسه می کردم فشارهایی که بر روی دانش آموزان و دانشجویان انگلیسی وجود داشت با فشاری که بر روی ایرانی ها بود. در یک کشور بسیار پیشرفته از نظر تولید علم با جمعیتی برابر 1 درصد جمعیت عالم، 15 درصد علم جهان را تولید می کند! اما در ایران، تولید علم ما چقدر است؟

با این همه فشاری که برای تحصیل علم، روی فرزندان مان می گذاریم، آیا به نتیجه مطلوب رسیده ایم؟ فشاری که ما روی فرزندان مان گذاشته ایم نتیجه عکس داده، کاملا برعکس! تحصیل علم هرگز نباید با زجر و مکافات همراه باشد. دانشجوی انگلیسی با رضایت و عین تفریح و علاقه درس می خواند و تفاوت در بازده معلوم است؛ کاملا معلوم.

در دوره فوق لیسانس (کارشناسی ارشد) یک دانشگاه دولتی یک دانشجو داشتم که گاه وقتی که در شور و حرارت تدریس غرق بودم، متوجه می شدم که ایشان که دختر جوانی بود (جوان تر از همه کلاس) به نقطه ای در فضا خیره می شد. نه حرفی، نه حرکتی و به همان حالت تا حدود 5 دقیقه می ماند و با یک تکان ناگهانی که مانند آن است که از خواب بیدار شده باشد، به کلاس بازمی گشت. در وقت امتحان هم ورقه پر از (ببخشید)، آشفتگی و مطالب پرت و پلا بود! این دانشجو دوستی داشت که همیشه با او بود. به او زنگ زدم و پرسیدم، گفت آن دختر مبتلا به یک بیماری است، چیزی ماند بیماری غش (صرع) از دوست روانشناسم پرسیدم و اینکه با او چه باید کرد و چطور اینکه به درجه علمی فوق لیسانس رسیده؟ دوست روانشناسم فرمود: یک نوع صرع خفیف است و یک سفارشی به خانواده دختر خانم دانشجو! او را راحت بگذارید. فشاری روی او نگذارید. هیچ فشاری.