یادداشتی بر داستان «فتح نامه مغان» نوشته هوشنگ گلشیری
شبح جمعی ما در گذر زمان
«ما»، این راوی غریب، شبح جمعی است که در جهان داستان «فتح نامه مغان» پرسه می زند و بعد از تماشای شلاقی که بالا و پایین می رود، پراکنده می شوند و به خانه پناه می برند تا «من» سر برآورد و بر مسند راوی بنشیند. پراکنده ها کمی بعد دوباره قطره قطره به هم می پیوندند تا از زیر خاک بطری ها را بیابند و اینجا راوی دوباره «ما»ست، همان «ما»ی غریب.
هوشنگ گلشیری در داستان «فتح نامه مغان»، زاویه دید سیال (بین «ما» و «من») را برای روایت انتخاب کرده و داستان جمعی را در جریان انقلاب 57 نوشته است. شخصیت جمعی این داستان گاهی در حد سه یا چهار نفر از دوستانی است که در میخانه برات دور هم جمع می شوند: «گفت: لوبیا
شما میتوانید به یکی از روشهای زیر مشترک شوید:
همزمان با برقراری دوره اشتراک بسته دانلود 70 مطلب از مجلات عضو و دسترسی نامحدود به مطالب روزنامهها نیز برای شما فعال خواهد شد!
پرداخت از طریق درگاه بانکی معتبر با هریک از کارتهای بانکی ایرانی انجام خواهد شد.
پرداخت با کارتهای اعتباری بینالمللی از طریق PayPal نیز برای کاربران خارج از کشور امکانپذیر است.
- دسترسی به متن مقالات این پایگاه در قالب ارایه خدمات کتابخانه دیجیتال و با دریافت حق عضویت صورت میگیرد و مگیران بهایی برای هر مقاله تعیین نکرده و وجهی بابت آن دریافت نمیکند.
- حق عضویت دریافتی صرف حمایت از نشریات عضو و نگهداری، تکمیل و توسعه مگیران میشود.
- پرداخت حق اشتراک و دانلود مقالات اجازه بازنشر آن در سایر رسانههای چاپی و دیجیتال را به کاربر نمیدهد.