آرشیو چهارشنبه ۱۰ خرداد ۱۴۰۲، شماره ۸۱۹۸
گزارش
۱۴

به بهانه 31 مه روز جهانی بدون دخانیات

آتش بس سیگار

یوسف حیدری

«فقط یک اراده محکم می خواهد. چیزی که شاید خیلی ها نمی خواهند به آن فکر هم بکنند. محال است اگر دست کسی ببینی و هوس نکنی یک پک به آن بزنی. بالاخره بخشی از عمر ما با پک زدن عمیق به سیگار گذشته و جدا شدن از آن خیلی سخت و دشوار است. اما هیچ چیز مطلق وجود ندارد و اگر اراده کنی می توانی آن را کنار بگذاری.» علی دنده ماشین را عوض می کند و پرگاز میدان را دور می زند. هر مسافری را که سیگاری باشد به شرط اینکه سیگار را کنار بگذارد رایگان به مقصد می رساند. این را با خنده می گوید و ادامه می دهد: «همین روزجهانی بدون دخانیات بهترین زمان است که اراده کنی و سیگار را کنار بگذاری.»

چند روز قبل دبیرکل جهانی مبارزه با دخانیات اعلام کرد مصرف سیگار در ایران به طور متوسط 60 میلیارد نخ در سال بوده و حدود 60 هزار مرگ در کشور در سال ناشی از مصرف و مواجهه با دود دخانیات برآورد شده است. محمدرضا مسجدی با اشاره به روند افزایشی مصرف سیگار در گروه سنی بالای 18 سال اعلام کرد سالانه بیش از 30 هزار میلیارد تومان برای خرید سیگار و تنباکو در کشور هزینه می شود.

کنار گذاشتن سیگار در شرایطی که خیلی ها برای فرار از استرس و اضطراب به آن پناه می برند سخت و دشوار است، اما هستند کسانی که بعد از 20 یا 30 سال سیگار را کنار گذاشته اند. زندگی از نگاه آنها به دو بخش قبل و بعد از ترک سیگار تقسیم می شود. روزهایی که با هر پک سیگار، سلامتی شان را به خطر می انداختند. وقتی پای حرف کسانی که سیگار را کنار گذاشتند می نشینی همه آنها از تلنگری می گویند که مسیر زندگی شان را تغییر داد. انگار تا این تلنگر نباشد جدا شدن از سیگار و تنباکو برایشان غیرممکن است. این روزها پای هر فیلم و سریال خانگی می نشینی سیگار کشیدن بازیگران و سوپراستارهای سینما بخش جدانشدنی سکانس های فیلم است. گاهی اوقات آنقدر سیگار کشیدن در فیلم و سریال برجسته می شود که ناخودآگاه توجه خیلی ها را به خود جلب می کند. اگر تا دو دهه قبل شخصیت های منفی فیلم ها و سریال ها سیگار می کشیدند امروز سیگار کشیدن همه شخصیت های فیلم حتی کسانی که به سن قانونی هم نرسیده اند به نمایش در می آید.

علی بعد از بازنشستگی با ماشین مسافرکشی می کند. می گوید بعد از 30 سال سیگار را کنار گذاشت و 15 سالی می شود پاک است. از هر مسافری هم که به او قول بدهد سیگار را کنار بگذارد کرایه نمی گیرد. تلنگری که باعث شد سیگار را کنار بگذارد روزی اتفاق افتاد که برای انجام کار اداری به یکی از دفاتر خدماتی رفت. «برای گرفتن یک نامه به دفتر خدماتی رفتم. هر روز دو پاکت سیگار می کشیدم. سیگار بخش جدانشدنی زندگی ام شده بود. حتی جلوی بچه هایم سیگار می کشیدم. سیگار را مقابل دفتر خدماتی خاموش کردم و پله ها را بالا رفتم. از خانم منشی سراغ نامه را گرفتم. او بدون توجه به حرف های من گوشه روسری اش را جلوی بینی و دهانش گرفت و اشاره کرد کمی از میز فاصله بگیرم. از برخورد او خیلی ناراحت شدم و گوشه ای ایستادم تا نامه ام آماده شود. راستش را بخواهید خیلی به من برخورد. همان جا بزرگ ترین تصمیم زندگی ام را گرفتم. پاکت سیگار را از جیبم بیرون کشیدم و مچاله کردم. آن را داخل سطل زباله انداختم و به خانه برگشتم. شاید باور نکنید اما تا دو هفته مثل مارگزیده ها بودم. در کوچه و خیابان و ماشین بوی سیگار به من می خورد بشدت هوس سیگار می کردم، اما به خودم قول داده بودم و دور سیگار را خط کشیدم. باور کنید از آن روز به بعد حس بهتری پیدا کردم. تا قبل از ترک سیگار در سربالایی ها به نفس نفس می افتادم اما الان با 65 سال سن به راحتی پیاده روی و ورزش می کنم. باید سیگاری باشی تا درد کسانی که نمی توانند سیگار را کنار بگذارند، بفهمی. کنار گذاشتن سیگار خیلی سخت است اما یک تلنگر ممکن است مسیر زندگی را تغییر بدهد.»

دو بار لغزش داشته اما این بار با اراده ای محکم تر سیگار را کنار گذاشته است. سعید برای اینکه نشان بدهد این بار تصمیم جدی گرفته است به دوستانش اشاره می کند و می گوید: «همه دوستان من سیگاری هستند و وقتی در جمع شان قرار می گیرم سیگار می کشند اما من لب به سیگار نمی زنم. البته آنها هم رعایت کرده و به من تعارف نمی زنند. همه چیز از روزی شروع شد که ضربان قلبم نامنظم می زد. روزی دو پاکت سیگار می کشیدم. وقتی هم که هوا سرد می شد سه پاکت، چون در هوای سرد سیگار می چسبد. وقتی نوار قلب گرفتم دکتر گفت قلب من وضعیت خوبی ندارد و چند رگ اصلی گرفتگی دارد. همان شب در یکی از برنامه های تلویزیونی پژمان بازغی بازیگر سینما از ماجرای کنار گذاشتن سیگار و ناراحتی قلبی اش گفت. او می گفت 25 سال هر روز دو پاکت سیگار می کشید. هرکسی هم به او می گفت سیگار برای سلامتی ضرر دارد باور نمی کرد تا اینکه دچار عارضه قلبی شد. حالا دو سالی می شود که سیگار را کنار گذاشته است. دیدن این برنامه و شنیدن حرف های این بازیگر سینما تصمیم مرا برای ترک سیگار دوچندان کرد. بعد از آنژیوگرافی و مرخص شدن از بیمارستان تصمیم گرفتم سیگار را کنار بگذارم. هر بار هم هوس می کنم بلافاصله با نوشیدن آب یا حرکات کششی حواس خودم را پرت می کنم. 13 ماه است سیگار نمی کشم و احساس می کنم زندگی روی خوش به من نشان داده است.»

مرگ مادر باعث شد تا دوباره سراغ سیگار برود. احساس می کند تنها چیزی که می تواند در این شرایط به او آرامش بدهد همین چند نخ سیگار است. امیر هوشنگ پک عمیقی به سیگار می زند و می گوید: «حالا یک چند روز سیگار می کشم ولی قول می دهم آن را کنار بگذارم. 25 سال سیگار می کشیدم و سیگار را با آتش سیگار قبلی روشن می کردم. هرکسی هم سیگار تعارف می کرد رد نمی کردم و با او می کشیدم، اما در این سال ها هیچ وقت مقابل مادرم سیگار نکشیدم. می دانستم او خیلی از سیگار بدش می آید و اگر دست من سیگار ببیند، غصه می خورد. سیگار کشیدن من از دوران خدمت سربازی شروع شد. دوری از خانواده و روزهای یکنواخت حسابی کلافه کننده بود. تنها تفریح هم سیگار کشیدن مخفیانه بود. از روزی یک نخ شروع شد تا رسید به روزی یک پاکت. از خدمت سربازی که برگشتم مشغول کار شدم. خیلی سخت بود ولی سیگار را کنار گذاشتم. سعی می کردم با کسانی که سیگار می کشند کمتر معاشرت کنم. حس و حال خوبی داشتم و هر هفته کوه می رفتم، اما دوری از سیگار یک سال بیشتر دوام نداشت. وقتی یکی از دوستانم سیگار تعارف کرد نتوانستم رد کنم و با همان یک نخ دوباره همه چیز تکرار شد. سیگار پشت سیگار. گاهی اوقات نفسم تنگ می شد اما فکر می کردم به خاطر وزن بالا باشد. با پیدا شدن سروکله کرونا گفتند کسانی که سیگاری هستند اگر کرونا بگیرند شرایط بدتری پیدا می کنند. همین حرف ها باعث شد بترسم و بار دیگر سیگار را کنار بگذارم. چند نفر از دوستانم هم که مثل خودم بودند با شیوع کرونا سیگار را کنار گذاشتند. شرایط خوب پیش رفت تا اینکه مادرم از دنیا رفت. غم بزرگی روی دلم نشست. ناخواسته برای اینکه آرام شوم سراغ سیگار رفتم. حس می کنم هربار سیگار می کشم کمی آرام می شوم اما می دانم اینها فقط تلقین است، اما این بار قول می دهم که سیگار را برای همیشه ترک کنم. خیلی سخت است ولی ناممکن نیست.»

مرد دکه دار پاکت های رنگارنگ سیگار را پشت شیشه مرتب می کند و روزنامه ها را از روی پیشخوان برمی دارد. مرد کیف چرمی اش را محکم در دست گرفته و نزدیک دکه می شود سپس به پاکت سیگار پشت شیشه اشاره می کند و می گوید: یک نخ از این سیگار بده. فروشنده با لبخند می گوید معلوم است سیگاری نیستی چون برند سیگار را هم نمی شناسی. مرد با سر حرف هایش را تایید می کند و می گوید: فقط برای تفریح روزی یک نخ می کشم و امیدوارم این یک نخ دو تا نشود.