آیین درویشی
در فقره قهرمانی قرمزهای پایتخت؛ مدیرعامل شان در برنامه زنده تلویزیونی مدعی شد همه کشور پرسپولیسی هستند و شاید عده کمی استقلالی! جمله ای بدین مضمون که در اوج شادمانی و شادکامی شان بیان شد. فی نفسه چنین صحبت هایی هنگام سرمستی مذموم نیست. چه که حق هر فرد و گروهی است بعد هر موفقیتی، آنچه مشتاقش است بگوید. آنچه اما این گفته تا حدود زیاد شبیه «هزاره سوم گونه» ایشان را نفی می کند بیانش از تلویزیون است، آن هم از رسانه ای همگانی. اگر تیم پرسپولیس تلویزیونی خصوصی داشت و مدیرعاملش چنین داد سخن می داد؛ حرفی نبود. چنین «هل من مبارز» می طلبید؛ خرده ای بر آن نمی بود. بحث این نوشته شاید تلویزیون خصوصی و برپایی آن هم نباشد. چه که بارها گفته و نوشته شد از سوی نخبگان امور. آنچه این نوشته را معنا می بخشد ظرفیت در چنین بزنگاه هایی در سپهر سیاسی و اجتماعی مان است. در حیطه ورزش که دو تیم مطرح مان جیره خوار دولتیان هستند؛ حال کمی بیشتر یا کمتر؛ دیگر فخر فروختن و دمیدن بر آتش معنایی ندارد! مگر یادمان رفته سیاسیونی که بعد پیروزی به جای تفقد طرف مقابل؛ سینه چاکان خویش را تحریک کرده اند و فرجام آن هم دیده شد. مدیرعامل انتصابی وزارت ورزش آنچنان غرق در پیروزی پرسپولیس شد که یادش رفته در چه جایگاهی است. از آن طرف بودند بازیکنانی در این تیم که آیین جوانمردی بلد بودند و مستقیم و غیرمستقیم خسته نباشیدی به آبی های پایتخت گفتند. مانده ام در مرام برخی مدیران که نه آیین پهلوانی می دانند و نه مرام قهرمانی و نه مهم تر از همه این موارد؛ تشخیص شرایط فعلی کشور را درک می کنند. در زمانه ای که جو روحی مردم طی چند ماه گذشته شکننده شده است؛ هر نوع تحریک کلامی و روحی تاوان سنگینی خواهد داشت. جالب است که این گونه درفشانی ها معمولا از سوی افرادی است که نه سر بلدند بتراشند و قلندری نداشته شان هم پیش کش آیین درویشی نداشته شان!