آرشیو چهارشنبه ۱۷ خرداد ۱۴۰۲، شماره ۶۵۰۵
ورزش
۴

گفت وگو با امیرمحمد دانایی ، جوان ترین ایرانی صعودکننده به اورست

طلایی که دریغ می شود

گفتگو: آرزو قنبری

در زمانه ای که خرید خانه برای خیلی ها رویاست، امیرمحمد دانایی برای تحقق رویای صعود به اورست دسترنج نوجوانی تا امروزش و هرچه داشته را می فروشد تا بالاخره در بلندترین نقطه زمین بایستد.

سال هاست وقتی تیم ها و ورزشکاران به طلا می رسند برای نمایش شکوه و ارزش کار، همه سریع می روند سراغ همین استعاره «بر بام دنیا ایستادن». انگار این تعبیر، قهرمان ها را فارغ از این که طلای چه رشته ای را بر گردن آویخته اند، یک دفعه 8848 متر بالا می برد. شاید هم عالم ورزش، یک جورهایی وام دار فاتحان اورست است. ولی در دنیای وارونه، آن هایی که واقعا بر بام جهان می ایستند، خیلی وقت ها دست شان از مدال طلا کوتاه می ماند! نمونه اخیرش امیرمحمد دانایی که در این گفت وگو به پرسش های جام جم درباره فراز و فرودهای صعود اورست در 23 سالگی و مدال طلایی که خبری از آن نیست، پاسخ داده است.

عظیم قیچی ساز، اولین بار در 24 سالگی بام دنیا را زیر پا گذاشت و حالا شما در 23سالگی صاحب عنوان جوان ترین ایرانی صعودکننده به اورست شدی.

من خیلی تمرین کرده بودم. از پانزده سالگی رویای صعود به اورست را داشتم. تا همین یکی، دو سال قبل هم یک مربی آمریکایی داشتم که به صورت آنلاین در ارتباط بودیم. در تمرینات هوازی خیلی راهنمایی و کمکم کرد. در واقع برای صعود بدون اکسیژن هم آماده بودم. تا ارتفاع 8500 متری اکسیژن من بسته بود اما وقتی راهنمای گروه متوجه شد، به بیس کمپ اطلاع داد و ملزم به استفاده شدم. ناچار اکسیژن را باز کردم چون نباید امنیت هم نوردها را به خطر می انداختم.

با این اوصاف، رویای نوجوانی، چند سالی تا واقعی شدن فاصله داشت.

خب از نظر فنی و مالی، آمادگی لازم بود. اورست صعود ارزانی نیست. من اولین فرزند و تنها پسر خانواده ام. پدرم کارمند است و با حقوق کارمندی نمی شد دنبال آرزوهای بزرگی مثل اورست رفت. از 18سالگی، خیلی دنبال اسپانسر گشتم. اما موفق نشدم. اما با این وجود همیشه امیدوار بودم و تمریناتم را به صورت مداوم و منظم دنبال می کردم.

در یکی از مصاحبه ها به صعود شش میلیاردی اشاره کرده بودی.

بله. من با الیت، یکی از حرفه ای ترین و بهترین شرکت ها قرارداد بستم. هزینه ها بسیار بالا بود. چون از سن پایین هم زمان با تحصیل، شروع به کار کردم، به استقلال مالی لازم رسیدم. از بچگی دوست داشتم به اصطلاح دستم توی جیب خودم باشد. از شاگردی در مغازه ها و شغل های تابستانی همان اوایل نوجوانی تا ورود به بازار و حالا هم ساخت و ساز و این حرف ها... شکر خدا برنامه ریزی مالی و کار ی ام خوب پیش رفته. آن قدر که توانستم با هزینه شخصی و فروش خانه ام به اورست صعود کنم. اما به هر حال دوباره پول درآوردن و خرید خانه ای که دسترنج سال ها کار و تلاش بود هم آسان نیست.

در این پیمایش آیا دچار ترس و تردید هم شدی؟

من 29 اسفند 1401 ایران را ترک کردم و حدود صد روز بعد بازگشتم. صعودم مستقل بود. در صعود نهایی از بیس کمپ به کمپ یک در آبشار یخی خومبو، من و کوه نوردی از لهستان که هم طنابم بود ریزش بهمن را از فاصله بسیار نزدیک به چشم دیدیم. آبشار یخی خومبو مسیری پر از بلوک های یخی، پرتگاه و شکاف های عمیق و مدام در حال تغییر است. حوالی پنج صبح بهمن فرو ریخت اما به لطف خدا شانس با ما یار بود، در کنار دره ای بودیم و حجم زیادی از برف داخل دره ریخت. بخش کمی از بهمن و غبار آن به ما زد. برای چند لحظه واقعا فکر کردم همه چیز، همان جا تمام شده...

از مرحله نهایی صعود و حسی که زمان رسیدن به قله داشتی هم بگو.

یک روز پیش از صعود ما، از حدود ساعت ده شب، هوا به شدت آشفته شد. طوری که بسیاری از تیم های بزرگ بازگشتند. این بازگشت ها، جنازه هایی که در مسیر دیده بودم و شرایط جوی اثر روانی منفی داشت. در تردید برای بازگشت بودم که راهنما با کمپ اصلی ارتباط گرفت. اعلام کردند از حدود ساعت 7 تا 10 صبح، هوای قله برای صعود مساعد است. بنابراین ما ادامه دادیم. حوالی 8 و نیم صبح 31اردیبهشت بر فراز قله ایستادیم. من پنج دقیقه زودتر رسیدم. ماسک اکسیژن را کنار گذاشتم و دو رکعت نماز شکر خواندم. تقریبا چهل دقیقه روی قله بودیم. پرچم امام رضا (ع) و ایران را بالا بردم. خیلی حس و حال عجیب و غیرقابل وصفی داشتم. باید بروید و آن عظمت را ببینید. در کلمه نمی گنجد.

صعود به اورست، معادل کسب مدال طلای جهان است، فدراسیون کوه نوردی چه واکنشی در این خصوص داشته؟

در حساب اینستاگرام شان تبریک گفتند. من بهمن ماه سال گذشته درخواست شورای برون مرزی دادم که موافقت نشد. از طریق هیات کوه نوردی استان پیگیری کردم و بعد به صورت حضوری به رئیس فدراسیون مراجعه کردم اما پاسخ منفی بود.

دلیل عدم موافقت چه بود؟

ظاهرا کمبود سن و تجربه.

دلسرد یا پشیمان نیستی؟

من از مسئولان حتی حمایت مالی هم نخواسته ام. اما متاسفانه حمایت معنوی را هم دریغ می کنند. گاهی بی مهری فدراسیون در صدور یک گواهی تایید مدال یا بی توجهی برخی رسانه ها ناراحت کننده است. اما برخورد مردم و تشویق های آنها حتی در صفحه اینستاگرامم دلگرم کننده است.

اگر شرایط مناسب باشد، به کدام قله صعود می کنی؟

احتمالا به قله k2.

برش

اولین های ایرانی

محمد اوراز، نخستین کوهنورد ایرانی بود که توانست سال 77 به قله 8848 متری اورست صعود کند 4.فرخنده صادق و لاله کشاورز هم نخستین زنان ایرانی و مسلمان جهان بودند که سال 1389 بر بام دنیا ایستادند. عزیز عبدی لیلی داغی هم اردیبهشت1401 در 62سالگی، مسن ترین ایرانی صعودکننده به اورست نام گرفت . امیرمحمد دانایی با 23 سال و 9 ماه سن، در بهار سال 1402 به عنوان جوان ترین ورزشکار ایرانی بر فراز بلندترین قله جهان می ایستد. دانایی سابقه صعود زمستانی به قله 5137متری آرارات در ترکیه، قله 4090متری آراگاتس در ارمنستان، قله 5054متری کازبک(اورست کوچک) در گرجستان، قله 5642متری البروس در روسیه و قله 5610 متری دماوند را در کارنامه خود دارد.