آرشیو چهارشنبه ۱۷ خرداد ۱۴۰۲، شماره ۶۵۰۵
حوادث
۱۹
اتفاقیه

شغال؛ قاتل مرد روستایی

لیلا حسین زاده

«علت مرگ: مشکوک به هاری.» این خلاصه پرونده محمدحسن اسلام پور است که چند روز پیش فوت شد.

مرد 34 ساله ای که قبل از حمله غافلگیرانه یک قلاده شغال، صحیح و سالم در خانه خود همراه همسر و دختر و پسر کوچکش در محله کرفوکلا روستای کریم کلا در بابل زندگی می کرد اما حالا بنرهای متعدد سیاه تسلیت در محله اش خودنمایی می کند. بستگان او اصرار دارند دانشگاه علوم پزشکی بابل یا بابلسر هرچه سریع تر علت مرگ اسلام پور را به طور رسمی اعلام کنند.

دیشب مراسم سوم این مرد جوان برگزار شد و همه بهت زده از اتفاق، این علامت سوال در ذهن شان بود که چرا او با وجود تن و بدن سالم ناگهان تسلیم مرگ شد. حادثه ای که برای اسلام پور اتفاق افتاد به اواخر فروردین ماه امسال و یک شب بارانی و توفانی برمی گردد. آن شب او به گلخانه کوچکش در حیاط خانه اش رفت تا نایلون هایی که روی گلخانه اش کشیده بود را محکم کند تا باد نبرد. او مشغول کار بود که یکدفعه با شغال رودررو شد. لحظه ای بعد حیوان در یک حرکت ناگهانی به سمت اسلام پور حمله کرد و صورت او را گاز گرفت. مرد جوان از درد فریاد بلندی کشید و با صدای او، پسرعموها و برادرانش که داخل خانه بودند، بیرون آمده و او را به خانه بردند.

مرد جوان برای شان تعریف کرد چه اتفاقی افتاد و بسیاری از اعضای خانواده پس از شنیدن حرف هایش به او توصیه کردند که حتما واکسن هاری تزریق کند اما آن طور که رمضان مهدی زاده یکی از بستگان نزدیک اسلام پور برای جام جم روایت می کند: «ما خیلی اصرار کردیم که برو واکسن بزن اما به زور که نمی شود کمند انداخت. محمدحسن آقا به طب سنتی و گیاهی اعتقاد داشت. او حتی در بحث بیماری کرونا هم با این که خیلی ها واکسن زدند و ما هم زدیم اما او اعتقاد نداشت و می گفت با ورزش و استفاده از داروی گیاهی به واکسن کرونا نیازی ندارد. حدود 20 تا 25 روز بعد از حمله حیوان که به احتمال 90 درصد شغال بود، هیچ علامتی از بیماری و ناخوشی در محمدحسن ندیدیم. مدتی بعد به تنها خواهرش گفت که طرف چپ بدنم کمی بی حس است و درد دارد. برادرزاده اش او را ماساژ می داد و بعد می گفت بهتر شدم. ما اصلا تصور نمی کردیم که این درد و ناخوشی ممکن است به گازگرفتگی آن حیوان مربوط باشد اما کم کم حال محمدحسن رو به وخامت رفت. او دچار سرگیجه شده بود و چون تعادل نداشت، نمی توانست روی پاهایش بایستد. به او می گفتیم آبی به سر و صورتت بزن تا سرحال شوی اما از آب می ترسید و اضطراب داشت. حتی خوابش هم مختل شده بود، هذیان می گفت و حرف های 20سال پیش را مطرح می کرد. او را به بیمارستان بردیم و یکی دو نفر از پزشکان عمومی برای او پنی سیلین و سرم تجویز کردند، یکی از دکترها گفت فکر نمی کنم مشکلاتش با سرم و این جور چیزها حل شود و باید آزمایش بدهد. در بیمارستان روحانی بابل برای کادر درمان توضیح دادیم که چه مساله ای پیش آمده است. آنها هم براساس توضیحات ما گفتند احتمال دارد او به بیماری هاری مبتلا باشد و بعد مرحوم را به بیمارستان یحیی نژاد ارجاع دادند. یک پزشک عفونی گفت علائم نشان می دهد بیمار مبتلا به هاری است که فقط با انجام آزمایش مشخص می شود. اگر هاری اثبات شود، بیمار یک تا 5درصد احتمال دارد نجات پیدا کند.»

بیمارستان یحیی نژاد آخرین منزلگاه اسلام پور بود و سرانجام با وجود انجام برخی درمان ها فوت شد. مهدی زاده می گوید: «بیمار ما سهل انگاری کرد، حرف گوش نکرد و واکسن نزد، اعتقاد هم به این نوع درمان ها نداشت، همه اینها درست، اما چرا وقتی آزمایشی گرفته می شود، آماده شدن جواب آن این همه زمان می برد. سرعت عمل در چنین مواردی بسیار مهم است. روی کاور پیکر او نوشته بودند مشکوک به هاری. این یعنی چه؟ این که نشد جواب. این همه تاخیر در آماده کردن جواب آزمایش قابل قبول نیست.»