آرشیو پنجشنبه ۱۸ خرداد ۱۴۰۲، شماره ۶۵۰۶
صفحه آخر
۲۰
پیشخوان

گم شدن در انفرادی

«فقدان» تجربه ناگزیری است که بشر در طول عمر خود بارها با آن دست وپنجه نرم می کند و ممکن است سال ها او را را درگیر خود نگه دارد.

نقطه عطفی که می تواند تمام نیروهای آدمی را در خود فرو ببلعد و جنبه های مختلفی از زندگی اش را تحت تاثیر قرار دهد. به همین دلیل فقدان، مفهومی چندبعدی دارد و برای درک آن باید همه ابعادش را مورد ارزیابی قرار داد. ریچل اویو، نویسنده و روزنامه نگار آمریکایی که نزدیک به دو دهه در نیویورکر گزارش، مقاله و جستار نوشته ، چند سالی است در نوشته های خود بر موضوع فقدان متمرکز شده است. اویو که ماجراجویی هایش درباره زندگی انسان های مهجور و مطرود زبانزد مطبوعات است همواره به اتفاقاتی توجه دارد که روزنامه نگاران دیگر کمتر سراغ شان رفته اند. از آنجا که او به هر پدیده ای به شکلی چندوجهی نگاه می کند، چشم اندازی نسبتا جامع در اختیار مخاطبان خود قرار می دهد. اویو در سه جستار گم شدن در انفرادی که انتشارات «ترجمان» با ترجمه آرش رضاپور آن را منتشر کرده به مبحث فقدان و معنای آن در زندگی شهروندان جوامع مدرن پرداخته است. جوامعی که با وجود پیشرفت های تکنولوژیک از ارائه توجیه علمی دقیق برای وقایع عاجزند. این مساله البته پیچیدگی مفاهیمی همچون فقدان را بیش از پیش به یاد انسانی می آورد که توهم دانایی و اشراف بر تمامی ابعاد زندگی اش را دارد. جستار اول درباره بحث های تودرتویی است که حول مرگ مغزی در آمریکا شکل گرفت، آن هم بعد از یک اشتباه پزشکی که منجر به مرگ نوجوانی سیاه پوست شد. جستار دوم درباره جوانی به نام هاناست که ناپدید می شود و بعد معلوم می شود از اختلال روانی نادری به نام گسست رنج می برد. جستار آخر درباره آلبرت وودفاکس است که 40سال از زندگی خود را در زندان انفرادی گذرانده و برای سیاه پوستان آمریکا نماد مبارزه و ایستادگی شده است.