آرشیو یکشنبه ۱ امرداد ۱۴۰۲، شماره ۵۵۳۹
سیاست
۲
رو در رو با سوژه

بررسی صحبت های علی اکبر صالحی درباره ضرورت شکل دهی موازنه جدید با غرب

پیشنهاد گفت و گو با امریکا

«آغاز «گفت وگوی سیاسی و همه جانبه با امریکا» مناسب ترین راه باقی مانده است.» این عباراتی است که علی اکبر صالحی، وزیر امور خارجه کشور در دولت دهم و رییس سازمان انرژی اتمی در دولت های یازدهم و دوازدهم و یکی از معماران اصلی برجام آنها را کنار هم قرار می دهد تا از یک حقیقت و یک ضرورت کلیدی رمزگشایی کند. ضرورتی ذیل این مفهوم که ایران برای دستیابی به اهداف توسعه ای خود چاره ای جز به کار گیری سیاست تنش زدایی و بهبود مناسبات ارتباطی با غرب ندارد. اهمیت این عبارات اما زمانی افزون تر می شود که بدانیم، از زبان فردی بیان شده که در ماه های پایانی عمر دولت محمود احمدی نژاد، مامور شد تا گفت وگوهای مستقیم با امریکا را پایه ریزی کرده و از بطن آن برجام را بیرون بکشد. یار غار محمدجواد ظریف که در نقش مکمل او وارد عمل می شد و نقاط مشترکی شکل می داد. صالحی اما زمانی از ضرورت پایان دادن به تنش های پایان ناپذیر با امریکا می گوید که کنار گذاشتن سیاست موازنه سازی ایران باعث شده تا روس ها و چینی ها جسورانه درباره تمامیت ارضی ایران صحبت کنند و حاکمیت ملی ایران را زیر سوال ببرند؛ بدون اینکه نگران استفاده ایران از ابزارهای دیپلماسی طرف ایرانی باشند. ابزار موازنه سازی که قبل از صالحی اما سایر چهره های سیاسی کشورمان هم درباره این ضرورت صحبت کرده اند. در دهه 70 عطاءالله مهاجرانی از این ضرورت سخن گفت و بهای آن را نیز با دور شدن از عرصه رسمی قدرت در ایران پرداخت. در دهه های بعدی هم هر از گاهی سیاستمداران ایرانی در خصوص این موضوع صحبت کردند. طی ماه های اخیر و پس از بحرانی تر شدن وضعیت اقتصادی کشورمان، بسیاری از دلسوزان از ضرورت برقراری دیپلماسی میان ایران و امریکا در عین رقابت صحبت کردند. الیاس حضرتی یکی دیگر از چهره های سیاسی و رسانه ای کشور است که طی نامه هایی سرگشاده خواستار پیگیری منافع ملی از طریق تنش زدایی با امریکا و غرب شده است. این روزها اما با سفر مستمر مقامات عمانی به کشور از یک طرف و زمزمه هایی که درباره شکل گیری گفت وگوهای محرمانه میان برخی مقامات ایرانی و امریکایی شنیده می شود، پروژه احتمالی احیای برجام و شکل گیری رابطه با غرب بیشتر از هر زمان دیگری مطرح شده است. صالحی به عنوان معمار دور قبلی گفت وگوها با امریکا هم وارد میدان شده است و درباره ضرورت های تنش زدایی از این جنس صحبت می کند. صالحی حتی پا را از این نیز فراتر می گذارد و با یادآوری اینکه «اگر تهدید رییس جمهور امریکا علیه شوروی نبود، شاید امروز بخش دیگری از سرزمین مان هم جدا شده بود» برخی حوادث تاریخی را در روابط دو کشور به کار می گیرد تا آبی بر آتش دشمنی های اخیر میان دو طرف ریخته باشد. صالحی می گوید ما در چالش با امریکا همواره روی موضوعات خاص گفت وگو کرده ایم، مثلا در مورد افغانستان یا عراق یا بحث آزادی زندانیان یا برجام و به طور کلی موضوع هسته ای؛ اما هیچ وقت یک مذاکره گسترده و وسیع سیاسی که دربرگیرنده ابعاد دیگر باشد، نداشته ایم. اما اکنون با توجه به مجموعه شرایط منطقه ای و بین المللی فرصت خوب و مناسبی است که یک گفت وگوی همه جانبه سیاسی با غرب اعم از اروپا و امریکا داشته باشیم. با توجه به اهمیت موضوع، «اعتماد» سراغ تحلیلگران حوزه دیپلماسی رفته تا درباره چنین احتمالی بحث و گفت وگو کند.
علی اکبر صالحی: فکر می کنم شاید الان وقتش باشد که بتوانیم یک گفت وگوی همه جانبه ای داشته باشیم که شاید اگر عنوانی برایش داشته باشیم، همان گفت وگوی سیاسی باشد، چون گفت وگوی سیاسی دربردارنده همه جوانب است. برجام هم می تواند در زمره همین گفت وگو های سیاسی باشد. امنیت منطقه هم می تواند در آن باشد. مسائل اقتصادی هم می تواند باشد. همه موضوعات مبتلا به می تواند در این گفت وگو لحاظ شود.چنین گفت وگو هایی اقتضائاتی دارد، اولا باید دست مان پر باشد. برای ورود به این گفت وگو باید یک آمادگی هایی داشته باشیم. ما یکسری عناصر قدرت را در منطقه داریم. عنصر نظامی مان قوی و واقعی است. البته برداشت غلوآمیز نشود. نمی خواهم با قدرت های نظامی دنیا خودمان را مقایسه کنم، ولی می توانیم از خودمان به خوبی دفاع کنیم. شرط دیگر برای ورود به چنین گفت وگویی این است که باید انسجام و وحدت ملی را بیش از پیش تقویت کرده و آن را در معرض دید جهانیان قرار داد. این انسجام و وحدت ملی اگر تقویت شود، اگر طرف مقابل حس بکند دولت و ملت دست شان در دست هم است، حساب و کتاب دیگری می کند.سال سال انتخابات است. ما باید کاری کنیم که بهانه به دست دیگران ندهیم و شاهد رفتار های ناهنجار در جامعه از هر طرفی که باشد، نباشیم. خیلی باید با تدبیر عمل کنیم.
ایران به دنبال تنش زدایی است
مهدی مطهرنیا

صحبت های اخیر علی اکبر صالحی و آنچه اکنون در صحنه سیاسی ایران دیده می شود، محصول تحولات گوناگونی است که در ارتباط با پرونده هسته ای و پیامدهای ناشی از رویارویی ایران با امریکا شکل گرفته است. قبل از هر تحلیلی باید میان برجام و پرونده هسته ای تفاوت قائل شد. برجام برنامه جامعی بود که بر اساس آن باید زمینه هایی ایجاد می شدند تا چالش های ایران با نظام بین الملل (با محوریت امریکا) حل شود. بر اساس این معناست که دکتر علی اکبر صالحی در زمان زعامت بر وزارت امور خارجه در دولت دهم احمدی نژاد در عمان مذاکراتی انجام داد که خروجی آن در دولت یازدهم حسن روحانی منجر به شکل گیری برجام شد. در ادامه حسن روحانی از برجام 2 و برجام 3 نیز صحبت کرد تا چشم اندازی از گفت وگوهای مستمر میان دو طرف شکل بگیرد. در نقطه مقابل هم طبیعی بود که بر اساس دکترین اوباما، مذاکره در باب پرونده هسته ای آغازی برای حل و فصل مسائل ایران و امریکا محسوب شود. اما ایران در ادامه این مسیر را نپذیرفت و برجام را به پرونده هسته ای محدود کرد، در واقع ایران تعریفی محدود از برجام و تعریفی موسع در ارتباط با برداشتن همه تحریم ها داشت. اما حسن روحانی نتوانست همه شروط مدنظر رهبر انقلاب را محقق کند؛ لذا گروهی که ذیل عنوان دلواپس ها از آنها یاد می شد در پهنه سیاسی ایران ظهور و بر سر اجرای مفاد برجام مانع تراشی کردند. خروج ترامپ از برجام و متعاقب آن حضور بایدن در راس دولت امریکا باعث شد تا در ماه های پایانی عمر دولت حسن روحانی مذاکرات دیگری آغاز شود؛ اما بنا به دلایل گوناگون از جمله مسائل سیاست داخلی این مذاکرات در حالی که به نقطه پایان نزدیک بود، عینیت نیافت. دولت رییسی در ادامه روی کار آمد و گفتمان متفاوتی را شکل داد؛ نمایندگان تهران با رویکردهایی تهاجمی در مذاکرات وین حضور پیدا کرده و پیشنهادات صریح و آشکاری را مطرح کردند. مطالبات طرف ایرانی اما با پاسخ منفی امریکا مواجه شد تا چشم انداز پیش روی برجام دوباره مبهم شود. اکنون دوباره صحبت از توافق ایران و امریکا در زمان هایی است که ایران مواضع تازه ای را در رابطه با عربستان و سایر کشورهای عربی اتخاذ کرده است. به رغم روابط خاص کشورهای حاشیه خلیج فارس در منطقه، ایران به دنبال کاهش سوءتفاهم ها در منطقه است. این روند حتی با وجود ادعاهای امارات در خصوص جزایر 3گانه دنبال می شود. صحبت های شنبه صالحی اما با توجه به اینکه او یکی ازچهره های مهم در کنار ظریف و عراقچی در مذاکرات برجامی بوده است، بازگشت ژنرال های برجامی در پرونده هسته ای را نوید می دهد. این اظهارات و این تغییرات پیام آشکاری به ایالات متحده امریکا مخابره خواهد کرد. امریکا با توجه به اوضاع و احوال منطقه و جهان، همچنین سناریوهای مطرح شده در باب آینده ایران، در پی حل و فصل مسائل خود و تبادل زندانیان است. امریکا تلاش می کند همه زندانیان خود در تهران را آزاد سازد تا در صورت نیاز بدون فشار خاصی به مذاکره نهایی با ایران اقدام کند. این راهبرد این فرصت را در اختیار بایدن قرار می دهد تا سبد خالی دولت خود در حوزه سیاست خارجی را با برخی توفیقات حداقلی سنگین تر سازد. به نظر می رسد، امریکایی ها بدون اینکه بخواهند امتیاز خاصی به تهران بدهند با گزاره هایی چون آزادی دارایی های مسدودی و برخی انعطافات دیگر، زمینه آزادی زندانیان خود را فراهم می سازند. صحبت های صالحی اما این پیام را دارد که ایران آمادگی لازم برای تبادل زندانی و انجام مذاکره را دارد. راهبرد تازه ای که مبتنی بر آن تنازعی صورت نخواهد گرفت و در این صورت امکان دستیابی به توافق هم افزون تر خواهد بود. از این منظر می توان صحبت های دیروز صالحی را در امتداد اظهاراتی دانست که اخیرا محمدجواد ظریف انجام داده و محتوای آن در راستای این مفهوم کلی است که ایران آماده مذاکره احتمالی با غرب است. اظهاراتی که طی دهه های قبلی، برخی نمونه های آن از سوی موسوی گرمارودی و عطاءالله مهاجرانی باعث حذف این افراد از دایره سیاسی شده بود. اما امروز که جمهوری اسلامی پنجمین دهه فعالیت های خود را پشت سر می گذارد، چهره هایی چون محمدجواد ظریف و علی اکبر صالحی اظهاراتی را مطرح می کنند که خروجی این پیام ها، منجر به ایجاد فضایی می شود که بر اثر آن بخشی از دستاوردهای کشور (حداکثر حداقل های قبلی) در مواجهه با غرب امکان تحقق پیدا می کنند. واقع آن است که راهبردهای دولت رییسی نه تنها منجر به دستاورد خاصی برای کشور نشده، بلکه بخشی از دستاوردهای قبلی را نیز از میان برده است.مذاکرات وین با مدیریت محمد باقری کنی به گونه ای پیش رفت که نه تنها امریکا از تحریم های مرتبط با پرونده هسته ای دست بر نداشت، بلکه تحریم های دوران پساترامپ را نیز نهادینه ساخت. با طی این مسیر است که امروز نه تنها ژنرال های برجامی بلکه مذاکره کنندگان دولت رییسی هم از نوعی نرمش در خصوص انجام توافقی کمتر از برجام صحبت می کنند تا بخشی از مشکلات کشور حل و فصل شود. مجموعه این تحولات نشان دهنده آن است که به هر تقدیر زمینه های جدیدی در ادبیات سیاسی ایران شکل گرفته که قبلا امکان طرح آنها در فضای سیاسی کشور وجود نداشت. باید دید آنچه محمدجواد ظریف، علی اکبر صالحی و سایرین می گویند عملی می شود و گفتمان انقلابی حاضر است، زمینه آغاز گفت وگوی مستقیم ایران با امریکا را فراهم سازد یا نه؟ از سوی دیگر باید توجه داشت، اینها پیامدهای طبیعی دیدگاه هایی است که در اتاق های فکر سیاسی ایران مطرح می شوند، اما برای آگاهی از اینکه تحقق می یابند یا نه، باید منتظر آینده بمانیم.

آغازی بر یک پایان
فریدون مجلسی

صحبت های روز شنبه علی اکبر صالحی به عنوان یکی از رجال معقول جمهوری اسلامی و فردی که هم در زمان زعامت بر حوزه سیاست خارجی و هم در هنگامه ریاست بر سازمان انرژی اتمی واقع بینانه عمل کرده، حاوی پیام های روشنی است. معتقدم صحبت هایی که علی اکبر صالحی در خصوص ضرورت تنش زدایی و شکل دهی گفت وگوهای مستقیم با غرب مطرح کرده، حرف جدیدی نیست و سال هاست که کارشناسان، اساتید و تحلیلگران در خصوص آن صحبت می کنند. ایران و امریکا به رغم تاریخ پر فراز و نشیب خود، هرگز تنازعات دوجانبه ای با هم نداشتند، بلکه این دو کشور همواره بر سر موضوعات ثالث و کشورهای دیگر با هم به مشکل خورده اند. نمی توان انکار کرد که ایالات متحده و کشورهای اروپایی، بخش قابل توجهی از قدرت اقتصادی و هژمونی جهانی را شکل داده اند.مشکل این دو کشور (ایران و امریکا) به سال های ابتدایی انقلاب باز می گردد. دوره ای که امریکا از نظام شاهنشاهی دفاع می کرده و انقلاب ایران درصدد سقوط رژیم شاهنشاهی بوده است. این در حالی است که امریکا یکی از نخستین قدرت هایی است که انقلاب اسلامی را به رسمیت شناخت و سفیر این کشور تلاش می کرد روابط حسنه ای میان دو کشور شکل بگیرد. حتی قبل از پیروزی انقلاب در جریان برگزاری کنفرانس گوادلوپ در دی ماه 57 با حضور 4قدرت جهانی هم این امریکا بود که مانع هرگونه برخورد نظامی سلطنت طلب ها با انقلابیون ایرانی شد. اما بعدها شعارهای ضد امریکایی در ایران به دلیل سفر کوتاه مدت شاه به امریکا (و البته برخی چپ روی ها) زمینه ای را ایجاد کرد که سال ها میان دو کشور تنش نهادینه شود. این تنش ها در سال های بعد با حمایت امریکا از صلح میان مصر و اسراییل افزایش پیدا کرد. رییس جمهور مصر که در کمپ دیوید با اسراییل صلح کرده بود، در عین حال میزبان شاه مخلوع ایران هم بود. اما باید توجه داشت؛ امروز ایران و مصر تلاش می کنند تا مشکلات قبلی را پشت سر گذاشته و دور تازه ای از روابط را آغاز کنند؛ در چنین شرایطی تنش زدایی با ایالات متحده (در عین مخالفت و رقابت با این کشور) می تواند در قالب یک پروژه دیپلماسی دنبال شود. در حال حاضر مصر از ایران خواسته است تا نام خیابان خالد اسلامبولی تغییر پیدا کند تا امکان از سر گیری روابط فراهم شود. وقتی گذشت زمان باعث شده ایران تنش های خود با مصر را پشت سر گذاشته، با اروپا روابط بیشتری برقرار شود و با سعودی و سایر کشورها نیز تنش زدایی صورت گیرد، لازم است در راستای تحقق منافع ملی با ایالات متحده هم گفت وگو شود. البته گفت وگو به معنای پذیرش گفتمان طرف مقابل نیست، بلکه به این معناست که دو طرف قبول می کنند در راستای تحقق منافع ملی خود تنش زدایی را در دستور کار قرار دهند. ایران بخشی از بزرگ ترین توانمندی های جهانی را در عرصه های ژئوپلیتیک، ژئواستراتژیک و ژئواکونومیک در اختیار دارد. در حوزه های انرژی، تمدنی، انسانی و...ایران و ایرانی ظرفیت های فراوانی برای توسعه دارند. به اعتقاد اکثریت قریب به اتفاق تحلیلگران، تحریم های اقتصادی باعث شده ایران نتواند ظرفیت های خود را بالفعل کند. پشت سر گذاشتن تحریم های اقتصادی هم نیازمند گفت وگو با امریکاست. بنابراین منافع ملی کشور و منافع نسل های آینده ایران حکم می کند که ایران در عین رقابت و مخالفت و نقد ایالات متحده، گفت وگوهایی را با این کشور آغاز کند. تحریم های اقتصادی باعث شده ایران نتواند زمینه جذب سرمایه های خارجی را فراهم کند. قطر، کویت، عربستان، امارات و...از منابع مشترک انرژی با ایران برداشت های فراوانی انجام می دهند، اما ایران به دلیل تحریم ها نمی تواند از ظرفیت های اقتصادی و راهبردی خود استفاده کند. محمدجواد ظریف به عنوان معمار برجام اخیرا در سخنرانی که در خانه اندیشمندان داشت صریحا اعلام کرد که ایران باید موازنه سازی میان شرق و غرب انجام دهد تا بتواند منافع کلان خود را محقق کند. ظریف از تلاش روسیه و چین برای سوءاستفاده از منابع ایران سخن گفت و اعلام کرد که بدون موازنه سازی میان شرق و غرب، ایران نمی تواند ظرفیت های خود را ارتقا دهد. خوشبختانه ایران در عرصه منطقه سیاست تنش زدایی را آغاز کرده است؛ از سر گیری روابط ایران و عربستان بخشی از این تلاش هاست؛ این تلاش ها باید در عرصه بین المللی هم ادامه داشته باشد تا منافع ایران به صورت حداکثری محقق شود. ایران و امریکا هرگز با هم مستقیما چالشی نداشته اند و همواره بر سر موضوعات حاشیه ای و ثالث به چالش رسیده اند. حرف این نیست که همه مشکلات فراموش شود، بلکه مانند بسیاری از کشورها می توان در عین رقابت و انتقاد از غرب، پروژه هایی برای گفت وگو تدارک دید.صحبت های علی اکبر صالحی می تواند آغازی برای دستیابی به یک پایان باشد. آغازی برای گفت وگو برای پایان دادن به تنازع میان ایران و امریکا.