آرشیو سه‌شنبه ۱۰ امرداد ۱۴۰۲، شماره ۴۶۱۵
فرهنگ
۶

توان عمل: دلوز و گواتری در گفت وگو با آرنت

سرشت جمعی توان عمل

کتاب «توان عمل» نوشته سوزان ماری مکالا که اخیرا با ترجمه عادل مشایخی منتشر شده است، رساله دکتری نویسنده است که در آن می کوشد با مفاهیمی که از مواجهه هانا آرنت، دلوز و گواتری استخراج می کند، زمینه ای برای پاسخ گفتن به مسائل مربوط به اندیشه سیاسی و فلسفه اخلاق و فمینیسم فراهم آورد. عادل مشایخی در مقدمه روشنگر خود بر کتاب به نامه ای از دلوز خطاب به آرنو ویلانی مربوط به سال 1986 اشاره می کند که دلوز در آنجا می نویسد «اگر قرار است کتابی شایسته وجودداشتن باشد، سه ویژگی باید داشته باشد: کتابی درخور نمی نویسیم مگر درصورتی که فکر کنیم کتاب هایی که درمورد همان موضوع موردنظر ما یا موضوعی نزدیک به آن نوشته شده اند، دچار نوعی اشتباه فراگیرند که این موضع «کارکرد جدلی» کتاب است. دوم، درصورتی که فکر کنیم چیزی اساسی درمورد آن موضوع فراموش شده است: «کارکرد بازیابنده کتاب». و دست آخر درصورتی که فکر کنیم می توانیم مفهوم جدیدی بیافرینیم که «کارکرد خلاقانه» کتاب است. از دید مترجم، این کارکردها (جدل، بازیابی و خلق مفهوم) را در رساله سوزان مکالا می توان سراغ گرفت و در کارکرد سوم، «نویسنده با استفاده از مفهوم دلوزی-اسپینوزایی «توان عمل» مفهوم جدیدی از عمل سیاسی خلق می کند. او نخست به آرنت رجوع می کند و نشان می دهد که از دیدگاه آرنت، عمل سرشتی جمعی دارد اما از نظر او آرنت صرفا توجه ما را به سرشت جمعی توان عمل جلب می کند و درباره چگونگی برساخته شدن توان عمل چیزی به ما نمی گوید. او سپس می کوشد نشان دهد که دلوز و گواتری چگونه با استفاده از مفهوم «سرهم بندی» و سایر مفاهیم مرتبط با آن نحوه تکوین توان عمل را تشریح کرده اند. این مواجهه آرنت با دلوز و گواتری به باردارشدن مفهوم آرنتی «عمل» می انجامد. حق با آرنت است: عمل همواره امری جمعی است؛ اما توجه به نحوه برساخته شدنش روشن می سازد که آن جمعی که با شکل گرفتنش توان عمل تکوین پیدا می کند نه جمعی انسانی، بلکه سرهم بندی یا بدنی جمعی است که از عناصر نامتجانس (هم انسانی و هم ناانسانی) ترکیب شده است». این کتاب، نه تنها نسبت های تازه ای از آرای هانا آرنت، دلوز و گواتری می سازد بلکه به تعبیر مترجمش، مدخل مناسبی برای آشنایی با اندیشه های این سه متفکر است که گردهم آوردنشان در یک اثر واحد کاری دشوار و چه بسا ناممکن به نظر می رسد. با این حال، «توان عمل» در همان بدو امر تکلیف خواننده را روشن می کند: «این رساله در زمینه ای فلسفی جای می گیرد که در آن مفهوم عمل مفهومی اساسی برای اندیشه اخلاقی و سیاسی به شمار می آید، زمینه ای که در آن تمرکز بر منحصربه فردبودن انسان، مانع آن برداشتی از عمل انگاشته می شود که منطبق بر فرایندهایی است که طی آنها افراد برساخته می شوند. آن دسته از نظریه های عمل که این فرایندها را نادیده می گیرند، نمی توانند مسائلی از این دست را مورد توجه قرار دهند: شیوع و انتشار شیوه های عمل کردن، درهم تنیدگی عمل و بافت، رابطه متقابل پیچیده میان اندیشه و توان های عمل و این امکان که کار روی شیوه هایی که ما به گونه ای غیرارادی به منزله سوژه برساخته می شویم، به اندازه شیوه هایی که به نحو ارادی در جهان عمل می کنیم، برای تغییر جهان اهمیت دارند». مکالا هدف از بررسی توان عمل را فراهم آوردن گونه ای مکمل برای آن دسته از فلسفه های عمل می داند که کانون توجهشان اعمال قصدمند افراد در جهان است. البته درعین حال تاکید می کند که این مطالعه قرار نیست جانشینی برای این شیوه های نگریستن به عمل باشد اما استدلالش این است که نگریستن به عمل انحصارا به این شیوه یعنی صرفا با تمرکز روی اعمال ارادی افراد، هم از نظر هستی شناسانه ناکافی است و هم از دیدگاه اخلاقی و سیاسی. به عبارت دیگر، مسئله کتاب «توان عمل»، این است که توان های عمل چگونه افزایش و کاهش می یابند و چگونه فردیت پیدا می کنند. «این رساله با واداشتن دلوز و گواتری به گفت وگو با آرنت شیوه هایی را شرح می دهد که اندیشه این دو ما را به درک اینکه چگونه توان عمل به نحوی جمعی برساخته می شود و چگونه هر عملی را می توان عملی جمعی با عناصر غیرانسانی تصور کرد، قادر می سازد. با آنکه دلوز و گواتری مسئله عمل را به صراحت طرح نمی کنند، هم طنینی با معنای اندیشه آنها با اندیشه آرنت امکان شناسایی گونه ای نظریه درحال تولد عمل را در آثارشان برای ما فراهم می آورد». مکالا معتقد است آرنت را می توان به گونه ای ثمربخش با دلوز و گواتری خواند، زیرا از یک سو درحالی که آثار او بخشی از مسیر را با تئوریزه کردن برساخته شدن توان عمل، به ویژه با طرح جمع بودگی به مثابه شرط آن طی می کند، دلوز و گواتری تبیینی برای برساخته شدن این توان ها و مفاهیمی برای اندیشیدن به آنها فراهم می آورند.