آرشیو شنبه ۲۱ امرداد ۱۴۰۲، شماره ۵۵۵۳
سیاست
۲
نگاه

یک معادله با چند پاسخ

دکتر مهدی مطهرنیا

تبادل زندانیان خواست ایالات متحده امریکا نه در چارچوب برجام، بلکه در چارچوب پرداختن به گام های بعدی در ارتباط با سیاست های تهران است. برجام در شرایط خاصی به سر می برد و هیچ کدام از طرفین حاضر نیستند پایان عصر برجام را اعلام کنند.اگر از برجام سخن گفته می شود ناشی از آن است که دو طرف به دنبال باز نگهداشتن دریچه هایی برای توافقات احتمالی بعدی هستند. برجام برنامه جامع اقدام مشترک بود، اما هیچ گاه برنامه اقدام مشترکی میان ایران و امریکا به عنوان دو راس اصلی پاره خط مذاکرات صورت نگرفت. دو دیدگاه مخالف در ارتباط با برجام در پایتخت های ایران و امریکا وجود داشت. امریکا نگاهی موسع و در عین حال مضیق به برجام داشت؛ در تهران هم همین گونه بود. تهران خواهان آن بود که گستردگی برجام باعث شود همه تحریم ها علیه ایران (و نه فقط تحریم های هسته ای) برداشته شود. تهران در عین حال موضوع را مضیق (محدود) هم می دید؛ اما این محدودیت از منظر تهران این بود که مذاکرات برجامی تنها شامل پرونده هسته ای شود. در حالی که در منطق واشنگتن برجام از آن جهت موسع بود که تهران از یک طرف همه ابهامات موجود در خصوص پرونده هسته ای را پاسخ دهد و از سوی دیگر برجام از منظر واشنگتن مضیق بود، چراکه نمی توانست همه ابهامات میان ایران و ایالات متحده را پاسخ دهد.حتی اگر ایران می پذیرفت در پرونده های گوناگون مورد نظر امریکا و به یک بازیگر عادی در نظام بین الملل حرکت کند؛ اما تا رویکرد ضد امریکایی ایران تداوم داشت، دو طرف وارد وضعیتی شبیه به مدل واشنگتن-پکن می شدند. لذا برجام به چنین دلایلی به سرانجام مورد نظر نرسید؛ ایران شروطی را مطرح کرد و سپس امریکایی ها وارد منطق تقابل با ایران شدند. اکنون اما طرف امریکایی پس از تلاش هایی که در دوران رییسی برای پیگیری گفتمان انقلابی و نشان دادن ابهت و قدرت مجدد تهران به خرج داده شد با شکست مذاکرات در وین و نپذیرفتن پیشنهادات عملی برای حل و فصل مسائل پرونده هسته ای در بافت موقعیتی خطیر قرار گرفته است. امریکایی ها به دنبال تبادل زندانیان با ایران هستند. تبادل زندانیان دارای اهداف معینی است که باید به آنها توجه کرد. اما آنچه امریکایی ها دنبال می کنند، حل مشکلات داخلی شان، سنگین کردن سبد دستاوردهای دیپلماسی و ادامه سیاست خدشه وارد ساختن به ابهت ایران است. امریکا تصور می کند تبادل زندانیانش در ازای دارایی های مسدودی ایران در کره جنوبی و عراق نوعی دستاورد برای آن کشور محسوب می شود. امریکا در عین حال تلاش می کند با پنهانکاری ها و تکذیبیه ها، امکان هر نوع دستاوردسازی از سوی طرف ایرانی را سد کند. حضور ناوگان امریکایی در منطقه هم معنادار است. هر شهروند امریکایی در 50 ایالت امریکا برابر با همه امریکایی ها محسوب می شود. افکار عمومی امریکا نمی پذیرد دولت امریکا اجازه دهد یک امریکایی در جهان، بدون داشتن پشتوانه حمایت دولت فدرال تحت فشار دولت های رقیب یا دشمن امریکا قرار بگیرد. از این منظر ایران توانسته خدشه به ابهت امریکا وارد سازد. با چنین فراز و نشیبی نمی توان چشم انداز روشنی در روابط میان دو کشور در نظر گرفت و باید منتظر تحولات بعدی در مناسبات ارتباطی دو سوی این معادله باشیم. مگر اینکه این تصمیم، گام نخستی برای حل سایر معادلات پیش روی دو طرف باشد.