آرشیو شنبه ۱ مهر ۱۴۰۲، شماره ۵۵۸۵
صفحه آخر
۸
از آنتونیو گوترش تا کریس

چرا نیلوفرهایت خشکیده است؟

امید مافی

ما چه کار داریم ابرهای ذوزنقه و سرخ در آسمان منهتن چه می کنند و آنتونیو گوترش در سازمان ملل چه افاضاتی دارد و اصلا منظورش از فیک نیوزها چیست و چگونه پته آنها را روی آب می ریزد. ما بیش از اعتراض به زندگی نیاز داریم. به اینکه ترانه های مرده را زیر گوش کریس رونالدو و بچه هایش نجوا کنیم و پشت دیوارهای بلند اسپیناس پالاس جهان را به رنگ های شاد بیاراییم.

حالا ما هی ناخن های مان را بجویم و هی خودمان را بخوریم و آغشته به نور نقره ای ماه بهانه سلبریتی ها را بگیریم و لوییس ایناسیو داسیلوا را بر پیشانی غروب بنشانیم و از سازمان ملل تا سواحل ریو برای پرزیدنتی که از حفاظت از آمازون و از بین رفتن جنگل ها حرف می زند، هورا بکشیم. دست آخر باید مجنون و واله و شیدا روی سکوهای نم گرفته برای هواداری که نیست، مرثیه بخوانیم و بیندیشیم که ما کپی ضعیفی از ریودوژانیرو هم نیستیم. اینجا در حوالی هتل اسپیناس پالاس ما دوره می کنیم شب و روز را هنوز و برای شمعی در باد قصه بچه های سرپتی جنوب شهر را تعریف می کنیم که از فرط بیکاری دست روزگار بی رحم را گرفته اند و برای پیراهن خیس کریس بی تابی می کنند. برای آنها پروپاگاندا همان رقص جامه مشکی پسر لیسبون در آزادی است تا پر از هیاهو زیر نور ماه دم بگیرند و دل شان برای غروب های نازی آباد تنگ شود.

پس زنده باد این معیشت آرام و این کوچه های آرام و این خواب های آرام و این پاییز سرد و بی قرار که در جاده های متروکه به مقاصد نامعلوم فکر می کند.

مارش و خون و ستاره ای که در آسمان بی ستاره کابوس های مان را آذین می بندد تا گوشت ششصد هزار تومانی و نان ده هزار تومانی را فراموش کنیم و به منابع ارزی آزاد شده دلخوش باشیم.

زندگی و دیگر هیچ. حالا تو بگو چرا نیلوفرهایت خشکیده است. چرا پرندگان چشمانت لال شده اند کریس؟