آرشیو سه‌شنبه ۲۸ فروردین ۱۴۰۳، شماره ۵۷۳۹
سیاست
۲

کارشناسان از پیامدهای پاسخ جمهوری اسلامی به حرکت تروریستی صهیونیست ها می گویند

دست بالای ایران در برابر اسراییل

اسحاق جهانگیری: باید از تقویت بازدارندگی حمایت کرد

به گزارش جماران، اسحاق جهانگیری معاون اول رییس جمهور در دولت های یازدهم و دوازدهم صبح دوشنبه در دیدار نوروزی جمعی از اعضای سازمان جوانان حزب سازندگی ایران اسلامی با اشاره به پاسخ موشکی و پهپادی جمهوری اسلامی ایران به رژیم صهیونیستی بیان کرد: پس از هفتم اکتبر سال گذشته، با تدابیر رهبری انقلاب، جمهوری اسلامی ایران با اتخاذ یک سیاست هوشمندانه در عین اعلام حمایت معنوی از مقاومت مردم فلسطین در برابر رژیم اسراییل، بر عدم مداخله در عملیات توفان الاقصی تاکید کرد. با این وجود، متاسفانه این رژیم به تداوم اقدامات شرارت آمیز علیه نیروهای ایرانی در سوریه ادامه داد و در نهایت در جنایتی که نقض آشکار حقوق بین الملل بود، با هدف قرار دادن کنسولگری ایران در دمشق و شهادت 7 نظامی و مستشار ایرانی، چاره ای جز پاسخ برای ایران باقی نگذاشت. به این علت همگان بر ضرورت پاسخ حساب شده با هدف اجتناب از گسترش جنگ در منطقه تاکید کردند و این پاسخ به صورت محدود و در چارچوب دفاع مشروع صورت گرفت. باید از هر اقدامی که به تقویت بازدارندگی جمهوری اسلامی ایران منجر شود حمایت کرد و این یک مساله ملی است. و البته توجه کرد بازدارندگی علاوه بر ابعاد نظامی، دارای ابعاد سیاسی، اجتماعی و اقتصادی هم هست و براین اساس باید نسبت به تقویت انسجام ملی، جلب مشارکت عمومی مردم و جریان های سیاسی، مدارا با شهروندان و بهبود وضعیت اقتصادی و معیشتی مردم نیز همت گمارد.

تقویت جایگاه ژئوپلتیکی ایران
عبدالرضا فرجی راد / استاد ژئوپلیتیک

پاسخ ایران به حمله تروریستی اسراییل در دمشق ضرورتی مسلم بود؛ حمله ای که در ابعادی وسیع از داخل خاک ایران سرزمین های اشغالی را هدف قرار داد و موج خبری و رسانه ای قدرتمندی را به دنبال داشت و نمایندگان و دیپلمات های غربی را در بهت فرو برد.پاسخ ایران به اسراییل هم از بعد نظامی با اهمیت بود و هم از بعد دیپلماتیک و سیاسی.در بعد دیپلماتیک پاسخ ایران از چند منظر قابل تامل است. نخست: همان گونه که مقام های رسمی کشورمان نیز اذعان داشتند، تهران و واشنگتن پیام هایی را از طریق مجراهایی چون سوییس و نمایندگی ایران در واشنگتن برای یکدیگر ارسال کردند. ایالات متحده به خوبی از پیام های ارسالی ایران دریافت کرد که تهران برای بازدارندگی، تنبیه و مجازات اسراییل عملیات نظامی علیه سرزمین های اشغالی را رقم خواهد زد. پیام ایران به گونه ای صریح بود که مقام های ارشد ایالات متحده ادبیات خود را تغییر دادند و به جای آنکه ادعای حمله تلافی جویانه به ایران را مطرح کنند دایما بر این عبارت تاکید داشتند که واشنگتن از تل آویو حمایت خواهد کرد.به نظر می رسد ایالات متحده به خوبی دریافت که عزم ایران برای پاسخ به حمله تروریستی اسراییل می تواند برای این بازیگر پرهزینه باشد و از همین رو تلاش کرد با تکیه بر دیپلماسی از میزان خسارات تحمیل شده احتمالی علیه اسراییل کاسته و به گونه ای تنش ها را مدیریت کند.این گزاره هم در قالب موفقیت های نظامی ایران قابل تبیین است و هم در قالب فعالیت دیپلماتیک به شکلی برجسته باید مورد تامل قرار بگیرد. پاسخ ایران از منظر ژئوپلیتیکی نیز بسیار با اهمیت است. پاسخ ایران به اسراییل موجب شد تا وزن ژئوپلیتیکی کشورمان بیش از گذشته برجسته شود، به بیانی بهتر، از آنجایی که ایران و اسراییل طی سال ها رویارویی های در سایه را تجربه کرده اند، طبیعتا در این مقطع، پاسخ ایران موجب شد تا وزن ژئوپلیتیکی ایران برجسته شده و در مقابل اسراییل از این منظر در موضع ضعف قرار بگیرد.از منظری دیگر باید گفت که اقتدار ایران نیز بیش از گذشته عریان شد. طبیعتا کشورمان در طول سال ها و از این پس اصل حسن همجواری را در اولویت های خود قرار داده و می دهد. با این همه در طول این سال ها و در مقاطعی تهران در برابر فعل و انفعال های برخی از بازیگران همسایه از صبر استراتژیک پیروی می کرد. حالا به واسطه همین پاسخ مقتدرانه ایران، رقبای منطقه ای کشورمان توان و قدرت و اقتدار کشورمان را به خوبی درک کرده اند. از زاویه ای دیگر که از منظر ژئوپلیتیکی نیز اهمیت دارد آن است که بی اعتمادی ها به ایالات متحده افزایش یافته است.در زمان ریاست باراک اوباما و درست در مقطعی که ایالات متحده مذاکرات هسته ای با ایران را آغاز کرد، گروهی از بازیگران بالاخص اسراییل برای حضور در رایزنی ها واشنگتن را تحت فشار قرار دادند. اما رویکرد منفعلانه اوباما در ارتباط با آنها زمینه ساز نوعی بی اعتمادی شد. اما در دوران ریاست دونالد ترامپ، فاصله میان ایالات متحده با متحدانش عمیق تر شد، چرا که ترامپ صراحتا از کشورهای نزدیک به امریکا خواست تا برای حراست از امنیت خود هزینه کنند. به عنوان نمونه زمانی که آرامکو توسط انصار الله یمن هدف قرار گرفت، شاهد آن بودیم که دولت دونالد ترامپ هیچ واکنشی نشان نداد و کنار ریاض قرار نگرفت. از همان بازه زمانی تردیدها درباره رویکرد حمایتی واشنگتن از متحدانش زیر سوال رفت. با این همه در طول این سال ها بسیاری تصور می کردند که مساله اسراییل و رابطه این بازیگر با ایالات متحده به شکلی متفاوت قابل تبیین است. به بیانی دیگر باور عمومی براین بود که ایالات متحده هیچگاه اسراییل را کنار نخواهد گذاشت و در صورتی که امنیت این بازیگر به خطر بیفتد، امریکا وارد عمل خواهد شد. اما بعد از پاسخ ایران به اسراییل در شرایطی که سرزمین های اشغالی هدف حملات ایران قرار گرفت، شاهد آن بودیم که ایالات متحده نه تنها با اسراییل هم صدا نشد بلکه به تل آویو هشدار داد که با اقدام تجاوزکارانه متقابل اسراییل علیه ایران هم صدا نخواهد شد. در نهایت باید گفت که علی رغم لفاظی های رسانه ای شاهد آن بودیم که پاسخ ایران به اندازه ای مقتدرانه بود که در جریان نشست شورای امنیت و حتی جلسه اعضای گروه هفت نیز هیچکدام از بازیگران حاضر فارغ از لفاظی ها در عمل گامی برنداشتند. همین گزاره را می توان پیروزی دیگری برای ایران قلمداد کرد.

استفاده از دیپلماسی در قلمروی تنش ها
یوسف مولایی

قبل از هر اقدامی لازم است بازدارندگی تعریف شده و در چارچوب این تعریف، راهبردهای درست مورد بررسی قرار گیرد. در ارزیابی دقیق در خصوص موضوعات مختلف از جمله تبعات واکنش ایران به اسراییل، داده های اطلاعاتی مستند بسیار مهم هستند. باید دید این ضربات تا چه اندازه غیرمنتظره و برای اسراییل همراه با عنصر غافلگیری بوده تا بعد بتوان درباره تبعات آن ارزیابی داشت.به عنوان کارشناس روابط بین الملل همواره توصیه ام استفاده از دیپلماسی است. اما گاهی اوقات برای پیشبرد دیپلماسی نیازمند منابعی هستیم که با تکیه بر آن بتوان تصمیمات لازم را اتخاذ کرد. به طور کلی دیپلماسی در خدمت تصمیمات راهبردی کشورهاست.تصمیمات راهبردی کشورها هم وقتی در مسیر اجرا قرار می گیرند، نیازمند منابع قدرت هستند. منابع قدرت در دیپلماسی معیارهای زیادی دارد. کشور هدف باید در مجامع جهانی دارای اعتبار زیادی باشد تا بتواند اهداف مورد نظر را از طریق دیپلماسی پیش ببرد. اگر کشوری فاقد این قدرت نرم باشد، نمی تواند از دیپلماسی در راستای اهداف مدنظرش استفاده کند. دیپلماسی استفاده از قدرت نرم برای پیشبرد اهداف ملی است. بخشی از قدرت نرم در حوزه اقتصاد و بخشی دیگر در حوزه فرهنگ ظهور و بروز دارد. بخش های دیگر این قدرت نرم هم در روابط عمومی و ارتباط با افکار عمومی معنا دارد. باید دید ایران در کدامین بخش های این منابع قدرت (اقتصاد، فرهنگ و ارتباطات)، دست بازتری دارد تا بتواند با استفاده از این منابع کار خود را پیش ببرد. نهایتا باید گفت که دیپلماسی به روابط گسترده و مناسبات ارتباطی مطلوب نیاز دارد. در واقع دیپلمات ها باید تحرکات قابل توجهی داشته باشند و درها را به روی مذاکره و گفت وگو باز نگه دارند. اگر راهبردها و تصمیم گیری ها، خلاقانه باشد و ابتکارات مطلوبی از دل آن بیرون بیاید، می توان منافع کشور را تامین کرد. حقیقت آن است که تصمیمات ایران در بخش های مختلف به گونه ای است که همه ظرفیت های تخصصی و کارشناسی ایران به کار گرفته نمی شود. استفاده از دیپلماسی قبل از اینکه امری معطوف به روابط خارجی باشد، معطوف به روابط و مناسبات داخل کشور است. در واقع باید همه ظرفیت های کشور به کار گرفته شوند تا نهایتا دیپلمات ها بتوانند مصالح ملی و منافع کشور را محقق کنند. هر نوع تحلیلی درباره احتمالات آینده در خصوص مواجهه ایران و اسراییل به داده های قابل اعتماد و مستند نیاز دارد. در شرایط فعلی که نمی توان به اطلاعات بیرونی تکیه کرد و هنوز ارزیابی های داخلی هم به صورت شفاف بیان نشده است، فاقد داده هایی هستیم که بتوانیم بر اساس آن آینده و احتمالات آینده را پیش بینی کنیم.شورای امنیت سازمان ملل متحد یک نهاد سیاسی است، رویکرد سیاسی دارد و تابع اراده سیاسی اعضای دایم شورای امنیت سازمان ملل است. در شرایطی که اعضای دایم شورای امنیت به 2تا 3دسته تقسیم شده اند و بعضا مواضع متضادی هم می گیرند، نمی تواند به اتخاذ تصمیم خاصی در این شورا امید داشت. لذا شورای امنیت نمی تواند راهبرد مشخصی برای حل مشکلات طراحی و اجرا کند. شورای امنیت نهایتا به یک تریبون بین المللی تقلیل پیدا خواهد کرد تا اسراییل و حامیانش از این تریبون برای مظلوم نمایی استفاده کنند. خروجی محتوایی این شورا، بیشتر رویکردهای سیاسی و تبلیغی دارد و فایده دیگری از آن نمی توان برداشت کرد. در نقطه مقابل روسیه و چین که احساس نزدیکی بیشتری با ایران دارند، حاضر نخواهند شد هزینه های لازم برای حمایت از ایران را بپردازند.نهایتا اسراییل تلاش می کند از تریبون شورای امنیت استفاده کند تا در میدان تبلیغات کمی از شدت انتقادات علیه خود بکاهد. در شرایط فعلی افکار عمومی بین المللی به شدت علیه اسراییل است و این رژیم را به دلیل کشتن بیش از 33هزار انسان بی گناه و کودکان مظلوم جنایتکار می دانند. مهم ترین دستور کار اسراییل، کم کردن دامنه انتقاد از خود در افکار عمومی جهانی است. پس از حمله ایران به اسراییل، امریکا از اسراییل خواست که پاسخ تلافی جویانه به ایران ندهد. بخشی از این اظهارات، نمایش و تبلیغاتی است. بایدن تلاش می کند خود را از تبعات این تنش ها دور نگه دارد. ممکن است به حرفی که در ظاهر می زند در باطن اعتقادی نداشته باشد. ایران هم نمی تواند حسابی روی این نوع اظهارات باز کند. امریکا هر زمان که نیاز باشد از اسراییل حمایت کرده و از این رژیم دفاع می کند. اسراییل هم اگر منافعش ایجاب کند بدون توجه به این توصیه ها، اهداف مورد نظر خود را در راستای منافع ملی اش پیگیری می کند. بنابراین نقش توصیه هایی از جنس اظهارات بایدن در خصوص عدم پاسخ اسراییل در منازعات پرتنش بین المللی فاقد اهمیت بنیادین است.موضوع مهم برای ایران ایجاد بازدارندگی است. ایران با استفاده از قدرت نظامی خود باید دیپلماسی را تقویت کند و به دنیا نشان دهد که به رغم توان نظامی تلاش می کند از ظرفیت های دیپلماتیک بهره ببرد.