آرشیو پنجشنبه ۱۳ اردیبهشت ۱۴۰۳، شماره ۵۷۵۳
ورزش
۵
فرمول یک

سالگرد تراژدی بزرگ

آیرتون سنا؛ 30 سال پس از روزی که F1 نابغه خود را از دست داد

سه دهه پس از مرگ سنا در ایمولا، راننده بزرگ برزیلی همچنان یک چهره قابل احترام اما بحث برانگیز در ورزش های موتوری است.

30 سال از مرگ نابهنگام آیرتون سنا در جایزه بزرگ سن مارینو در 1 مه 1994 می گذرد، اما شیفتگی به این راننده برزیلی تقریبا به همان اندازه که در پیست بود مسحورکننده است. مرگ او در 34 سالگی، برای پایان دادن به یک دوره جذاب یک تراژدی تلخ بود که فرمول یک را از یکی از جذاب ترین شخصیت هایش محروم کرد. میراث او باقی می ماند و به شدت در سراسر ورزش و حتی فراتر از آن احساس می شود.

سنا برای ویلیامز در ایمولا رانندگی می کرد. او پیش از این سه عنوان قهرمانی را کسب کرده بود و به عنوان استعداد برجسته نسلی شناخته شد که رانندگان بزرگی داشت. البته همه اینها قبل از اینکه یکی از فاجعه بارترین تعطیلات آخر هفته در تاریخ F1 رقم بخورد.

در اولین جلسه تمرینی روز جمعه، همکار برزیلی او روبنس باریچلو دچار تصادف بزرگی شد که باعث شد او بیهوش شود. سپس در مسابقات مقدماتی روز شنبه، رولان راتزنبرگر اتریشی بر اثر تصادف در ویلنوو کشته شد.

با این حال مسابقه بدون توجه به این موضوع ادامه یافت و در دور هفتم بود که سنا در تامبورلو حرکت کرد و با سرعت 145 مایل در ساعت به دیوار برخورد کرد. او بلافاصله به بیمارستان منتقل شد اما مدت کوتاهی پس از رسیدنش به بیمارستان مرگ او اعلام شد. این شوک در سراسر ورزش انتشار یافت.

جانی هربرت بریتانیایی در آن روز برای تیم لوتوس مسابقه می داد و مدتی بود که سنا را می شناخت و با او مسابقه می داد در مورد او حرف های جالبی زد. این زوج ابتدا در رقابت های کارتینگ به رقابت پرداخته بودند. او در مورد سنا می گوید: «مجموعه مهارت های او بسیار نادر بود. او این توانایی را داشت که این کار را در دور تمرینی و مقدماتی انجام دهد. سپس این کار را در یک مسابقه انجام دهد. او همین کار را در زمین مرطوب یا خشک انجام می داد و این توانایی عجیب و غریب او بود برای به دست آوردن بهترین نتیجه. آن هم از تجهیزاتی که در اختیار داشت، چه خوب چه بد!»

این راننده ادامه داد: «این ویژگی او را بسیار خاص کرد و به همین دلیل است که ما هنوز در مورد آن امروز صحبت می کنیم که باور نکردنی است.»

درباره اینکه سنا چگونه این استعداد را به کار می برد، چیزهای زیادی گفته شده است. اینکه در کنار مهارت خارق العاده اش او به طور خطرناکی سازش ناپذیر بود.اینها بحث هایی است که هنوز بر سر آن دعوا است، اما با این همه او بدون شک مردی منحصر به فرد و راننده ای خاص بود.

سید واتکینز پزشک فرمول یک بود که آیرتون در سال 1994 به او مراجعه کرد. او نوشت که پس از مرگ راتزنبرگر از سنا مضطربانه پرسید که چرا احساس می کنی باید به رقابت ادامه دهی؟ تو که نیازی نداری چیزی را اثبات کنی! سپس به سنا گفت بی خیال مسابقه: «ولش کن و بیا بریم ماهیگیری». پاسخ سنا خلاصه ای از شخصیت او بود و اینکه چرا، همانطور که در رانندگی اش آشکار بود، او بسیار جذاب بود. او پاسخ داد: «سید، چیزهای خاصی وجود دارد که ما کنترلی بر آنها نداریم. من نمی توانم مسابقه را ترک کنم، باید ادامه دهم.»

این تمرکز و اراده در مواقعی دستوراتی تقریبا اثیری به او می داد. او مجبور بود خود را ثابت کند، نه فقط برای برنده شدن، بلکه برای نشان دادن همه چیز. هربرت می گوید: «او همیشه بر رانندگی خود تمرکز زیادی داشت. او جنبه تهاجمی خود را در ماشین و پشت فرمان داشت. اما من با افرادی که می گویند او بیش از حد تهاجمی بود موافق نیستم، او فقط خیلی خیلی سخت رانندگی می کرد. همانطور که او می گفت: اگر خلا وجود داشته باشد، من برای آن رسیدن به آن قدم برمی دارم.» او این هاله را فقط زمانی که کلاه ایمنی اش را در آینه ماشین می دید حس می کرد. این چیزی است که او خلق کرد.»

سنا همچنین راننده ای است که فراتر از اتمسفر مسابقات اتومبیلرانی شناخته می شود. به همان اندازه که به نام جهانی او در آن دوران نزدیک است. او همچنین بیش از حد انسان بود. هربرت به یاد می آورد که او حامی پرشور ایمنی رانندگان بود، مردی متفکر و دلسوز! او اولین کسی بود که پس از تصادف دیگر راننده ها توقف می کرد و به کمک راننده می رفت.

برخی از این صفات پس از مرگ او ادامه داشته است. در F1 بزرگ ترین اثر آن آخر هفته وحشتناک، تلاش مجدد برای بهبود ایمنی خودروها و راننده ها بود. در دهه بعد، تغییرات گسترده و موثر بودند. از سال 1994 به جز زمانی که ژول بیانکی در GP ژاپن در سال 2014 با خودروی ریکاوری برخورد کرد، تنها یک راننده در نتیجه تصادف در مسیر مسابقه F1 جان خود را از دست داده است.

همچنین تاسیس Instituto Ayrton Senna، یک بنیاد خیریه که او با خواهرش Vivianne درست قبل از عزیمت به Imola درباره تشکیل آن صحبت کرده بود در این وضعیت اثر مثبت گذاشته است. این برای رسمی کردن مبالغ هنگفتی بود که او قبلا بی سر و صدا برای کمک به کودکان فقیر برزیلی در جهت آموزش آنها اهدا می کرد. ویویان امروز رییس آن خیریه است و همچنان ده میلیون پوند برای کمک به جوانان محروم برزیل خرج می کند.

در نهایت، رانندگانی در گذشته و آینده وجود دارند که سنا همیشه برای آنها الهام بخش خواهد بود. لوئیس همیلتون یکی از بسیار رانندگان نسل های بعد است که سنا را دنبال می کردند و تا به امروز به او احترام می گذاشتند. مایکل شوماخر در یک کنفرانس مطبوعاتی در مونزا در سال 2000 با یادآوری اینکه بردش برابر با 41 پیروزی سنا بود، اشک ریخت. حضور او در ذهن رانندگان جدیدی مانند چارلز لکلرک احساس می شود که او را به عنوان یک قهرمان می شناسد.

سنا از بین رفت اما هرگز فراموش نشد، راننده ای که 30 سال پس از یکی از تاریک ترین روزهای F1 مانند همیشه تحسین شده است. هربرت می گوید: «من خیلی خوشحالم که وقتی مردم فیلم های آیرتون را تماشا می کنند، هنوز این حس را دارند که این مرد خاص بود، که حتی امروز هم با آیرتون احساس پیوند می کنند. این خیلی خوب است که ما هنوز به روشی بسیار مثبت به آیرتون فکر می کنیم، دانستن اینکه آن دور مقدماتی موناکو که امروز به نام دور آیرتون شناخته می شود هنوز هم مردم را شگفت زده می کند جالب است.»