بررسی فضای حاکم بر منطقه بعد از فروکش کردن تنش میان ایران و اسرئیل در گفت و گو با علی اکبر فرازی
تنش یا مذاکره؟
واقعیت آن است که تحولات عرصه سیاست خارجی، آن هم در منطقه حساس و پرتنشی مانند خاورمیانه، سیال و به شدت ناپایدار است تا جایی که هر روزه و حتی هر ساعت فاکتورهای جدید، اخبار و نیز گزارش های متفاوت، متناقض و حتی متضادی منتشر می شود و مقامات کشورها هم موضع گیری هایی متفاوت از همدیگر دارند. پس در واقع نمی توان به شکل صددرصدی به سوال شما پاسخ داد. چون اساسا با توجه به این میزان از اخبار و گزارش و اطلاعات متنوع و متناقض، امکان تحلیل کوتاه مدت از تحلیلگران و کارشناسان و ناظران گرفته می شود.
واقعا مشخص نیست. به همان اندازه که دلیل و شواهد کافی برای تشدید تنش در منطقه وجود دارد، در سوی مقابل می توان دلایلی را یافت که اکنون امکان تنش زدایی و ازسرگیری گفت وگوهای ایران و آمریکا وجود دارد. پس در واقع می توان این گونه به سوال شما جواب داد، نه می توان گزینه جنگ را از روی میز برداشت و نه گزینه مذاکره را، هم زمان هم، نه می توان گزینه جنگ را قطعی دانست و نه تنش زدایی را.
در این خصوص می توان از اهداف سفر بلینکن به منطقه چنین برداشت کرد که جدیت دولت بایدن برای عادی سازی روابط عربستان سعودی و اسرائیل بیش از هر زمان دیگری است. چراکه در آستانه انتخابات ریاست جمهوری، جو بایدن به این عادی سازی نیاز مبرم دارد، از طرف دیگر بعد از عملیات وعده صادق و ایجاد توان بازدارندگی توسط ایران اکنون طیفی از تحلیلگران معتقدند آمریکایی ها دیگر تمایلی به تنش با ایران ندارند و این در حالی است که بایدن هم سعی دارد آتش جنگ بیش از این گسترده نشود. پس واشنگتن سعی دارد از مسیر مذاکره و دیپلماسی، هم تشدید تنش و سایه جنگ را از دستور کار خارج کند و هم به اهداف خود دست پیدا کند.
نخست، عادی سازی روابط عربستان و اسرائیل و از طرف دیگر استفاده از ظرفیت کشورهای عربی منطقه برای ایجاد یک ائتلاف ضدایرانی هم در قالب طرح ناتوی عربی و نیز ایجاد سامانه یکپارچه پدافندی و... .
پیش تر اشاره کردم. اکنون موضوع مهم تر عادی سازی روابط عربستان و اسرائیل است که برای واشنگتن اولویت دارد. اما در عین حال، مسئله ایجاد سامانه پدافند یکپارچه منطقه ای بعد از عملیات وعده صادق ایران هم پررنگ تر از گذشته پیگیری می شود. البته همان گونه که می دانید این موضوع قبل تر از دولت جو بایدن توسط دولت دونالد ترامپ مطرح شده بود که سعی داشتند از ظرفیت نظامی و دفاعی کشورهای عربی برای حفظ امنیت اسرائیل استفاده کنند. اکنون که ایران در یک اقدام غیر قابل پیش بینی و بی سابقه بیش از 300 پرتابه شامل موشک و پهپاد را به اسرائیل شلیک کرده است، حالا هم کشورهای عربی منطقه، هم آمریکایی ها و هم اسرائیل جدیت خود را برای ایجاد این سامانه پدافندی دارند. پس در مجموع نکته کلیدی اینجاست که بله، پیرو سوال درست شما، قبل تر پروژه هایی علیه ایران مطرح بوده است، ولی بعد از مجموعه اتفاقات و تحولات و تغییر معادلات در سایه پاسخ ایران به اسرائیل اکنون آمریکایی ها این پروژه ها را روی میز گذاشته و با جدیت بیشتر آنها را پیگیری می کنند. از عادی سازی روابط عربستان و اسرائیل تا ایجاد سامانه پدافند یکپارچه و همچنین ائتلاف منطقه ای. پس نباید فراموش کنیم که هم آمریکایی ها و هم اسرائیلی ها طی مدت اخیر سعی کرده اند که مجددا به سیاست ایران هراسی در منطقه خاورمیانه با هدف رسیدن به منافع و اهداف خود دامن بزنند.
مشخصا می توان به مسئله ایران در پاسخ به اسرائیل اشاره کرد. پیش تر اشاره کردم که بعد از این حمله اکنون آمریکایی ها و اسرائیلی ها سیاست ایران هراسی را مجددا در دستور کار خود دارند و از این طریق هم، کشورهای عربی و مشخصا عربستان را تحریک و وادار به عادی سازی روابط با اسرائیل می کنند. البته تا به اکنون گا م هایی هم از سوی ریاض برداشته شده است که گام نهایی محسوب نمی شود و تا رسیدن به عادی سازی مسیر طولانی باقی مانده است. با وجود این به نظر می رسد اختلافات جدی و موانع اصلی برداشته شده است، چون از یک سو مسئله توافق نامه امنیتی به عنوان یک پیش شرط از سوی عربستان توسط دولت بایدن پذیرفته شده و گویا مسئله به رسمیت شناختن کشور فلسطینی نیز مطرح است. در کنار آن ایجاد ناتوی عربی و همچنین ایجاد سامانه یکپارچه پدافند عربی ذیل دامن زدن به سیاست ایران هراسی، تقریبا سعودی ها را در مسیر عادی سازی با اسرائیل قرار داده است؛ اما اینجا زمان مطرح است و باید دید که آیا تلاش بایدن می تواند پیش از انتخابات ریاست جمهوری به بار بنشیند و این عادی سازی را عملیاتی کند یا خیر؟!
من تصور نمی کنم جو بایدن بخواهد یا حتی بتواند توافق نامه امنیتی با عربستان مشابه با ماده 5 ناتو را به نتیجه برساند.
نخستین گام، تنش زدایی است. باید این تنش زدایی در منطقه در دستور کار ایران باشد و به دنبال آن، اعتمادسازی با کشورهای عربی پررنگ تر از هر زمان دیگری پی گرفته شود و این موضوع تنها با موضع گیری های غیرجدی مقامات اجرائی داخلی انجام نمی شود. باید تماس های تلفنی مکرر با مقامات، سفرهای مکرر منطقه ای و همچنین دیدارهای دوجانبه و چندجانبه صورت بگیرد.
از طرف دیگر باید ترتیبات منطقه ای از طرف تهران به سمت کاهش تنش میل کند. اینجاست که قطعا می تواند سیاست ایران هراسی که طی روزهای اخیر و مشخصا بعد از عملیات وعده صادق و پاسخ موشکی و پهپادی ایران به اسرائیل مجددا سر برآورده است، متوقف شود. از طرف دیگر تهران باید این را هم با قاطعیت گوشزد کند که هرگونه چارچوب جدید امنیتی و نظامی و دفاعی و پدافندی بدون حضور مستقیم ایران به نتیجه نخواهد رسید و امنیت زا نخواهد بود. امنیت منطقه صرفا در گرو مشارکت همه بازیگران خاورمیانه است؛ مگر می شود تصور کرد که در ترتیبات امنیتی و نظامی و دفاعی یکی از مهم ترین بازیگران منطقه یعنی ایران حضور نداشته باشد؟! پس زمانی که تنش زدایی و اعتمادسازی انجام شد و ترتیبات منطقه ای در سطح عملیاتی از جانب ایران به سمت کاهش تنش میل کرد، می توان روندی را ترسیم کرد که یا خبری از ناتوی عربی یا ناتوی عربی - غربی یا ناتوی عربی - غربی - عبری و سامانه یکپارچه پدافند عربی نباشد یا ایران هم باید جزء ترتیبات قرار گیرد.