آرشیو پنجشنبه ۱۸ بهمن ۱۴۰۳، شماره ۵۹۷۶
صفحه آخر
۸
پرسه در شهر

موانع فیزیکی در خیابان ها، نماد فرهنگ شهری توسعه نیافته

مرجان یشایایی

در زندگی شهرنشینی امروز در کشورمان، دیدن موانع فیزیکی برای اعمال قوانین راهنمایی و رانندگی به امری معمول بدل شده. اینکه گلدان وسط خیابان می گذارند تا عابر پیاده نتواند هر جایی که دلش کشید عرض خیابان را طی کند، اینکه جدول های سیمانی وسط خیابان مسیر حرکت خودروها را کنترل می کنند تا خودرویی نتواند لاین مقابل را ممنوع و با سرعت طی کند، اینکه در خط عبور اتوبوس های شهری دروازه هایی از آهن گذاشته اند و هرازچندگاهی پلیس دروازه ها را می بندد تا موتوری ها نتوانند در خط ویژه مزاحم اتوبوس ها شوند و اینکه اغلب خیابان های پایتخت برای اعمال نظم دست به دامان نرده و پرچین و میله پلاستیکی و غیره شده اند، همگی نشان می دهند ما خیابان کشیده ایم بی آنکه فرهنگ عبور و مرور در خیابان را در نسل های قبلی و فعلی پرورده باشیم. اگر فرهنگ شهرنشینی ما هم عرض خیابان کشی های مان رشد کرده بودند، لازم نبود به زور نرده و پرچین مردم را در مسیر درست هدایت کنیم. بوته و درخت کاشته شده وسط این پرچین ها و موانع جداکننده شاید از خشونت ظاهری فضاهای فیزیکی کم کند، اما در هر صورت از نقش محدودکننده و نازیبای آنها کم نمی کند. شهروند ما عادت کرده یا عادی می داند که نه توسط فرهنگ شهرنشینی، بلکه به واسطه محدودیت های فضا برخی اصول را رعایت کند. در اغلب خیابان های بزرگ پایتخت دو خط وسطی که باعث می شود، رانندگان در آنجا دور نزنند، عملا حذف شده و جای آن را موانعی از سیمان گرفته که راننده «نتواند» این کار را انجام دهد. موتورسوارهای ما هم به این نتیجه رسیده اند که هر جا راه باز باشد، می توانند برانند و توقف کنند؛ می خواهد خیابان باشد یا پیاده رو. اینجا دچار یک چرخه معیوب می شویم. اگر از دید پلیس به عنوان مقام اجرایی نگاه کنیم، به هر حال شهر باید اداره شود و نمی توان به انتظار نشست تا مردم فرهنگ شهرنشینی را یاد بگیرند، اما از سوی دیگر، این پرچین های گل و بته دار نشان از عیب و ایرادات سلسله وار در آموزش های مدرن شهرنشینی ما دارد. در کشورهای توسعه یافته، آموزش مقررات راهنمایی و رانندگی حتی پیش از دبستان آغاز می شود. به کودکان یاد می دهند چگونه و کجا و چه وقت می توانند از عرض خیابان عبور کنند و راننده هایی هم که در زمان بچگی آن آموزش ها را دیده اند، می دانند که چطور باید حقوق عابر پیاده و خودروها را رعایت کنند. نتیجه اشاعه فرهنگ درست شهرنشینی، در سطح فردی اعصاب راحت رانندگان و عابران و احساس آرامش خاطر در زمان رانندگی یا عبور از خیابان و پیاده رو و در سطح شهری، شهری با نظم و ترتیب و ترافیکی روان تر است.

ناصرالدین شاه پس از بازگشت از سفر اول فرنگستان در سال 1251 خورشیدی به خیال احداث خیابانی مانند «شانزه لیزه» در تهران به عنوان «دارالخلافه» افتاد و دستور داد که از میان باغ مصفای لاله زار خیابان بکشند. به این ترتیب خیابان لاله زار تاسیس و زمین های اطراف خیابان نیز میان «مقربین درگاه» تقسیم شد. بیش از150 سال از تاسیس اولین خیابان به سبک امروزی در تهران می گذرد. آن موقع که ناصرالدین شاه به عشق شانزه لیزه خیابان لاله زار را کشید، انگار خیلی چیزها مانند مغازه ها و تئاترها سر جای خودشان قرار گرفتند، جز فرهنگ شهرنشینی که تا امروز حلقه مفقوده زیست شهری ماست.