آرشیو شنبه ۲۵ اسفند ۱۴۰۳، شماره ۲۳۸۲۰
معارف
۷

استخفاف روزه و اعمال عبادی

منبع: مجموعه آثار استاد شهید مطهری (آزادی معنوی) ج‏23، صص: 514-513 با تلخیص و ویرایش

بعضی روزه را به شکلی می‏ گیرند(حالا این شوخی است) که- العیاذ بالله- اگر من به جای خدا بودم اصلا روزه این ها را قبول نمی کردم.

من افرادی را سراغ دارم که این ها در ماه رمضان‏ شب تا صبح را نمی خوابند اما نه برای اینکه عبادت کنند، بلکه برای اینکه مدت خوابشان پر نشود؛ تا صبح هی چای می‏خورند و سیگار می‏کشند، اول طلوع صبح که شد نمازشان را می‏ خوانند و می‏خوابند،چنان بیدار می‏شوند که نماز ظهر و عصر را با عجله بخوانند و بعد بنشینند سر سفره افطار.

آخر این چه روزه‏ای شد؟!

آدم شب تا صبح را نخوابد برای اینکه در حال روزه حتما خواب باشد و رنج روزه را احساس نکند. آیا این استخفاف به روزه نیست؟!

به عقیده من مثل فحش دادن به روزه است، یعنی ای روزه! من این قدر از تو تنفر دارم که می‏ خواهم رویت را نبینم! ما حج - بجا می آوریم- ولی به آن استخفاف می‏ کنیم، روزه می‏گیریم و به آن استخفاف می‏کنیم،نماز می‏خوانیم و به آن استخفاف می‏کنیم، اذان می‏گوییم و به آن استخفاف می‏کنیم. حالا چطور به اذان استخفاف می‏کنیم؟... خیلی افراد صیت(خوش صوت)هستند و می‏توانند خوب اذان بگویند اما اگر به آنها بگویی آقا برو یک اذان بلند بگو، نمی‏گوید. چرا؟

چون خیال می‏کنند این کسر شانش است؛ من این قدر پایین هستم که موذن باشم؟!

آقا! باید افتخار کنی که یک موذن باشی. علیبن ابیطالب موذن بود، در همان وقتی که خلیفه بود هم موذن بود. این استخفاف به اذان است که یک نفر ننگش بکند که موذن باشد یا موذن بودن را بسته به شان اشخاص بداند و بگوید: من که از اعیان و اشراف هستم، از رجال و شخصیت ها هستم، من دیگر چرا موذن باشم؟ این ها همه استخفاف است.