کیوان مقدم، مدیر هنری جدیدترین ساخته حاتمی کیا، استفاده از فناوری ها را در این اثر در جهت ارتقای فضای فیلم می داند
تلفیق مجاز و واقعیت در موسی کلیم الله
پروژه فیلم «موسی کلیم الله» تجربه اولم در طراحی صحنه یک اثر تاریخی باستانی بود اما پیش از این در پروژه های تاریخی دیگری حضور داشته ام. تفاوت این پروژه با کارهای قبلی، مقیاس بزرگ، ترکیب معماری تاریخی با فناوری مدرن و بازآفرینی یک جهان اسطوره ای بود. برای چنین پروژه هایی، سه اصل اساسی را که شامل پژوهش تاریخی، هویت بصری و سازگاری با روایت فیلم است، مدنظر قرار می دهم. در مورد موسی کلیم الله نیز این اصول را پیاده کردم. برای خلق دنیای این فیلم، منابع مختلفی را از جمله باستان شناسی برای مطالعه آثار به جامانده از مصر باستان و تمدن های هم دوره و متون مذهبی و تاریخی مانند قرآن و تورات را برای درک بهتر فضای آن دوران مطالعه و بررسی کردم و همچنین مستندها و تحقیقات تصویری نیز شامل تحلیل فیلم های مرتبط و مستندهای تاریخی می شد. بازآفرینی معماری مصر باستان به شکلی که هم به منابع تاریخی وفادار باشد و هم از لحاظ سینمایی جذابیت داشته باشد، یکی از چالش های این پروژه بود. پالت رنگی خاصی برای فضاها درنظر گرفته شد تا حس بصری آن دوره را تداعی کند. ترکیب دکورهای واقعی با فضای مجازی نیز به گونه ای انجام شد که تماشاگر نتواند مرز میان این دو را تشخیص دهد. در فرآیند تولید، تست های متعددی انجام شد تا بهترین ترکیب بین دکورهای فیزیکی و مجازی به دست آید. برخی از فضاها مانند بخش هایی از کاخ فرعون، شهرهای باستانی و محوطه های طبیعی برای این که در تعامل با بازیگران و نورپردازی واقعی حس زنده تری ایجاد کنند، به صورت کامل ساخته شدند. در مقابل بعضی از صحنه های بزرگ مثل نماهای گسترده شهرها یا رویدادهای فراطبیعی با فناوری تولید مجازی و پرده LED طراحی شدند. این ترکیب از مطالعات تاریخی، طراحی بصری خلاقانه، تست های دقیق میان فضاهای حقیقی و مجازی و هماهنگی با تکنیک های مدرن فیلمسازی باعث شد که فضای موسی کلیم الله به یک جهان باورپذیر و منحصربه فرد تبدیل شود.
اعتماد آقای حاتمی کیا به من در این پروژه، نتیجه شناخت عمیق از روش کار یکدیگر و تجربه ای بود که در طول همکاری های مان شکل گرفت. موسی کلیم الله یک پروژه پیچیده و منحصربه فرد بود که نیازمند تعامل میان طراحی صحنه فیزیکی، آکسسوارهای واقعی و تکنیک های پیشرفته CGI بود. چالش اصلی، ایجاد هماهنگی میان این عناصر و دستیابی به فضایی بود که هم از نظر تاریخی معتبر باشد و هم از لحاظ سینمایی حس واقع گرایانه ای را به تماشاگر منتقل کند. یکی از مسائل اساسی این بود که فیلم به دوران باستان می پرداخت و معماری، مناظر و جزئیات آن به جغرافیای خاورمیانه و مصر باستان مربوط می شد. بنابراین لازم بود از منابع متعددی از مستندات تاریخی گرفته تا تحقیقات تصویری برای طراحی دقیق فضاها و عناصر بصری بهره ببریم. در این مسیر مطالعات تطبیقی روی معماری، نقش برجسته ها، مجسمه ها، بافت شهری و حتی پوشش های اقوام مختلف آن دوره انجام دادم. همچنین در مرحله پیش تولید، تست های گسترده ای در فضای مجازی و حقیقی انجام شد تا بتوانیم به تعادلی درست بین واقعیت و تخیل سینمایی برسیم.برای خلق صحنه های بزرگ فیلم با بهره گیری از جدیدترین متریال ها و تکنیک های مدرن، توانستیم دکورهایی سبک، مقاوم و در عین حال کاملا واقع گرایانه طراحی کنیم که به راحتی قابل جابه جایی باشند. این موضوع نه تنها فرآیند فیلمبرداری را تسهیل کرد، بلکه امکان تغییر سریع لوکیشن های داخلی و خارجی را بدون اتلاف زمان فراهم آورد. در کنار تیمی حرفه ای، آزمایش های متعددی انجام دادیم تا به فرمولی ایده آل برای ساختار دکورهای متحرک دست پیدا کنیم؛ به گونه ای که با تغییرات نور و زاویه دوربین، بافت و عمق صحنه همچنان طبیعی و باورپذیر باقی بماند.بهره گیری از تکنیک های تولید مجازی باعث شد بتوانیم صحنه های بزرگ و پرجزئیات را بدون نیاز به ساخت فیزیکی کامل آنها بازآفرینی کنیم اما هم زمان، برخی فضاهای کلیدی را به صورت دکور واقعی طراحی و اجرا کردیم تا حس باورپذیری در ترکیب با CGI تقویت شود. این ترکیب نیازمند هماهنگی دقیق میان تیم طراحی صحنه، جلوه های ویژه بصری و فیلمبرداری بود، زیرا کوچک ترین ناهماهنگی می توانست باعث مصنوعی شدن تصویر شود.برای من، این پروژه نه تنها یک چالش، بلکه فرصتی بود تا ایده هایی را که سال ها در ذهن داشتم، در مقیاسی بزرگ اجرا کنم. موسی کلیم الله تجربه ای است که نگاه من را به شیوه های مدرن تولید تغییر داد و این اعتماد، برایم انگیزه ای شد تا مرزهای جدیدی را در طراحی صحنه سینمای ایران تجربه کنم.
برای ایجاد وحدت میان فضای فیزیکی و مجازی در فیلم موسی کلیم الله، چندین تدبیر کلیدی به کار بردم تا هیچ یک از این دو فضا بر دیگری غالب نشود و هردو در کنار هم به طور یکپارچه و هماهنگ در قاب قرار گیرند.اولین مرحله در این فرآیند، ساخت دکورهای فیزیکی با دقت بسیار زیاد بود. با استفاده از جدیدترین متریال ها و تست های متعدد، توانستم دکورهایی بسازم که علاوه بر سبکی، قابلیت جابه جایی نیز داشتند تا در شرایط مختلف فیلمبرداری به راحتی تنظیم شوند. این دکورها و ترکیب با نورپردازی ویژه ای که طراحی کردیم، به فضای مجازی متصل می شدند. در مراحل بعدی، با تیم نورپردازی و فیلمبرداری، دقت بسیاری در هماهنگ کردن نورهای طبیعی و مصنوعی در دکورهای فیزیکی به خرج دادیم. با توجه به این که در فضای مجازی نیز نورها به طور دقیق شبیه سازی می شدند، باید بازی نور و سایه ها در دکورهای فیزیکی به گونه ای تنظیم می شد که همخوانی کامل با فضای مجازی داشته باشد. به طور مثال، نورها باید به شکلی تنظیم می شدند که وقتی در فضای مجازی انیمیشن های مربوط به تابش نور و سایه ها وارد می شدند، هیچ اختلافی در تطابق با نور دکورهای واقعی وجود نداشته باشد.همچنین رنگ ها در دکورهای فیزیکی و فضاسازی ها به طور خاص انتخاب شدند تا با رنگ بندی و پالت رنگی فضای مجازی همخوانی داشته باشند. در واقع رنگ هایی که در دکورها استفاده شدند، به گونه ای انتخاب شدند که در تضاد یا هم راستایی با فضاهای مجازی قرار نگیرند و باعث ایجاد تنش بصری نشوند. این امر به ایجاد یک فضای یکپارچه کمک کرد که در نهایت از قاب بیرون نزند و هماهنگی و انسجام لازم را به نمایش بگذارد. با این تدابیر، توانستیم ضمن حفظ اصالت فضای فیزیکی، یک فضای مجازی به خوبی یکپارچه و متناسب با آن بسازیم که هیچ یک از آنها بر دیگری غالب نشود و نتیجه نهایی به طور کامل هماهنگ باشد.
تولید در استودیویی با فضای محدود، چالش های خاص خودش را داشت، به خصوص در سکانس هایی که نیاز به حرکت گسترده دوربین یا طراحی صحنه های پیچیده و وسیع بود. یکی از بزرگ ترین مشکلاتی که به دلیل محدودیت فضا با آن روبه رو شدیم، تنظیم نور و ایجاد سایه های طبیعی و صحیح در دکورها بود؛ به خصوص برای صحنه هایی که به جلوه های ویژه پیچیده نیاز داشتند، کوچک بودن فضای استودیو باعث می شد که نور به طور یکنواخت در تمام صحنه پخش نشود و مجبور بودیم منابع نوری اضافی و تنظیمات دقیق تری برای ایجاد همخوانی بین فضای فیزیکی و مجازی استفاده کنیم. از سوی دیگر حرکت دوربین در فضاهای محدود، کار را برای فیلمبردار دشوارتر می کرد. فضای تنگ به این معنا بود که نمی توانستیم دوربین را به طور آزادانه حرکت دهیم و در برخی مواقع، زاویه های دید موردنظر ما نمی توانستند به طور طبیعی و بدون برش های زیاد ثبت شوند. این محدودیت ها باعث می شد که طراحی حرکت دوربین با دقت بیشتری انجام شود و فضاهایی که به نظر بازتر می رسیدند باید به طور فنی مدیریت می شدند. با توجه به این که برای سریال فضای استودیویی بزرگ تری در نظر گرفته شده، این تغییر قطعا روند کار را تسهیل خواهد کرد. فضای بزرگ تر امکان حرکت آزادانه دوربین، تنظیم بهتر نور و طراحی دکورهای پیچیده تر را فراهم می کند و به تیم تولید این فرصت را می دهد که دقت بیشتری در هماهنگ سازی دکورهای فیزیکی و مجازی داشته باشند. امیدواریم که این تغییرات باعث بهبود چشمگیر در کیفیت تولید و خلق تصاویر سینمایی جذاب تر در پروژه های بعدی شود.
انتقادهایی از این دست به نظر من بیشتر از یک زاویه دید کلی نسبت به پیشرفت فناوری های سینمایی می آید. حقیقت این است که استفاده از تکنیک های پیشرفته در سینما یک پروسه زمانبر است و اگرچه برخی از فناوری ها ممکن است در برخی فیلم های هالیوودی به مدت 10 سال مورد استفاده قرار گرفته باشد اما این به معنی منسوخ شدن آنها در دیگر نقاط دنیا یا صنایع سینمایی خاص نیست. در پروژه موسی کلیم الله، ما از تکنیک هایی همچون «Virtual Production» و جلوه های ویژه بصری به طور گسترده استفاده کردیم که این فناوری ها نه تنها در سطح جهانی مطرح هستند، بلکه در سینمای ایران برای اولین بار به این شکل به کار رفته اند. با توجه به این که سینمای ایران در زمینه استفاده از این تکنیک ها هنوز در مراحل ابتدایی قرار دارد، استفاده از این تکنولوژی ها در مقیاس چنین پروژه ای به معنای نوآوری در سینمای ایران است.در کنار این نکته ای که نباید فراموش کرد، این است که حتی اگر یک فناوری از لحاظ زمان به روز باشد، به کار گرفتن آن در پروژه ای به لحاظ هنری و اجرایی بسیار مهم تر از صرفا نو بودن آن است. ما تلاش کرده ایم تا از این فناوری ها به طور هوشمندانه و در جهت ارتقای داستان، بصری و فضای فیلم استفاده کنیم. این، نشان دهنده شناخت درست از این ابزارها و استفاده مناسب از آنها در یک فضای خاص است، نه صرفا به کار بردن آخرین نسخه های موجود در بازار.
برش
یک درس بزرگ در همکاری گروهی
فیلم موسی کلیم الله بدون شک یکی ازپروژه های بسیار پیچیده و بزرگ سینمایی بود که حاصل یک کار گروهی بی نظیر و همکاری نزدیک بین تمام اعضای تیم هنری و فنی است. از ابتدای پروژه تا لحظه اتمام فیلمبرداری، ما با چالش های زیادی روبه رو بودیم که تنها با همکاری و هم افزایی قابل حل بودند. طراحی صحنه و اجرای آن، به ویژه در این نوع فیلم تاریخی و با مقیاس وسیع، نیازمند دقت و هماهنگی بسیار بالایی بود که خوشبختانه با تلاش و پشتکار تمامی همکاران به نتیجه رسید. به دلیل این که پروژه از فناوری های جدید و پیچیده ای استفاده می کرد، کار طراحی صحنه برای ایجاد هماهنگی میان فضای فیزیکی و مجازی نیازمند دقت فراوان و ارتباط نزدیک با گروه جلوه های ویژه و فیلمبرداری بود. ما بایدهمیشه مطمئن می شدیم که طراحی دکورها و فضاها به درستی با نور، رنگ وسایه ها هماهنگ هستند تا به لحاظ بصری یکپارچگی لازم راحفظ کنیم.این کارفقط در صورتی امکان پذیر بود که تیم هنری و فنی با هم کار کنند و نظرات خود را در تمام مراحل پیشبرد پروژه به اشتراک بگذارند.علاوه بر این، تهیه کننده و گروه تولید نقش بسیار مهمی در موفقیت پروژه داشتند. آنها با درک عمیق از چالش ها و نیازهای فیلم، تمامی امکانات و منابع لازم را برای ما فراهم کردند. این حمایت ها نه فقط برای تکمیل دکورها و تجهیزات لازم برای فیلم، بلکه برای انجام تست ها و آزمایش های مختلف از جمله آزمایش های نورپردازی و هماهنگی با فناوری های جدید، بسیار ارزشمند بود. در واقع، تهیه کننده و تیم تولید به عنوان ستون فقرات این پروژه، اطمینان حاصل کردند که هیچ یک از اجزا با کمبود منابع مواجه نباشد. همچنین گروه فنی و هنری در سراسر پروژه با پشتکار و صبوری فراوان با یکدیگر همکاری کردند تا حتی کوچک ترین جزئیات در طراحی صحنه به درستی اجرا شود. کار کردن در این پروژه به عنوان یک گروه واحد و همدل با توجه به ابعاد گسترده آن، یکی از بزرگ ترین چالش ها و در عین حال بزرگ ترین افتخارات ما بود. این پروژه نشان داد که وقتی افراد متخصص و متعهد با هم به طور منسجم و همدل همکاری می کنند، می توانند به نتیجه ای عالی دست پیدا کرده و اثری متفاوت و بی نظیر خلق کنند. در نهایت این پروژه نه فقط در سطح فنی و هنری، بلکه در سطح انسانی نیز یک موفقیت بزرگ بود. تمام گروه ها و افراد دخیل در پروژه به صورت یک خانواده بزرگ سینمایی در کنار هم ایستادند و با هم افزایی و همکاری، فیلمی به یادماندنی خلق کردند که گواهی است بر قدرت کار تیمی و همدلی. این تجربه برای من به عنوان طراح، نه فقط یک تجربه سینمایی بی نظیر بود، بلکه یک درس بزرگ در نحوه همکاری و پیگیری یک هدف مشترک به صورت گروهی بود.