آرشیو دوشنبه ۱۵ اردیبهشت ۱۴۰۴، شماره ۶۲۸۰
دنیا
۴

پس از 100 سال، نظام سیاسی دوحزبی بریتانیا در آستانه فروپاشی است

فاراژ؛ اخلالگر سیاسی

دنیای اقتصاد: یک پیروزی چشم گیر در انتخابات ویژه پارلمانی. صدها کرسی در شهرداری های انگلیس به دست آمد. نخستین طعم قدرت در سطوح پایین تر دولت. «نایجل فاراژ»، یکی از شناخته شده ترین حامیان ترامپ در بریتانیا و رهبر حزب ضد مهاجرت «رفرم یوکی»، با کسب پیروزی های گسترده در مجموعه ای از انتخابات محلی که روز پنج شنبه در انگلستان برگزار شد، شهرت خود را به عنوان مهم ترین اخلالگر سیاسی این کشور تثبیت کرد.

«استیون کسل» در گزارش دیروز یکشنبه در نیویورک تایمز نوشت، اما او ممکن است کار بزرگ تری هم انجام داده باشد: ایجاد حفره ای در نظام سیاسی دو حزبی این کشور. تقریبا در تمام قرن گذشته، قدرت در بریتانیا بین حزب کارگر حاکم (که اکنون تحت رهبری نخست وزیر «کر استارمر» است) و محافظه کاران مخالف (که سال گذشته رهبر جدیدی به نام «کمی بادنوچ» را انتخاب کردند) در گردش بوده است. با این حال، با افزایش حمایت از حزب «رفرم یوکی» و دستاوردهای سایر احزاب کوچک، این دوگانگی به ندرت تا این حد متزلزل به نظر رسیده است.

«رابرت فورد»، استاد علوم سیاسی دانشگاه منچستر گفت: «به دو حزب اصلی اخطار داده شده است که ممکن است از دوره 100ساله تصدی شان در داونینگ استریت برکنار شوند.» محافظه کاران که هنوز پس از برکناری از قدرت در سال گذشته در وضعیت وخیمی قرار دارند، با مجموعه ای از نتایج فاجعه بار دیگر مواجه شدند. با رکود اقتصادی، حزب کارگر توسط رای دهندگانی که از محدودیت های هزینه های دولتی و مالیات های بالاتر اعمال شده از زمان به قدرت رسیدن این حزب خشمگین بودند، مجازات شد. پروفسور فورد گفت که رای دهندگان هر دو حزب اصلی را رد کردند. وی افزود که اگر چنین نتیجه ای در انتخابات عمومی رخ دهد «حزب محافظه کار به عنوان یک نیروی معنادار در پارلمان دیگر وجود نخواهد داشت».

«کلر اینسلی»، مدیر سابق سیاستگذاری استارمر گفت که این نتایج همچنین منعکس کننده روندهای بلندمدت تر، از جمله فروپاشی وفاداری های طبقاتی سنتی در میان رای دهندگان، افزایش جذابیت سیاست های ملی گرایانه و حمایت روزافزون از لیبرال دموکرات های میانه رو، سبزها و نامزدهای مستقل است. اینسلی که اکنون در بریتانیا برای «موسسه سیاست مترقی»، یک موسسه تحقیقاتی مستقر در واشنگتن، کار می کند، گفت: «ما شاهد چندپارگی جامعه بوده ایم و این به سیاست ما نیز سرایت کرده است. اکنون رای گیری چند حزبی وجود دارد.» نتیجه این است که هر دو حزب اصلی در حال مبارزه هستند؛ زیرا خود را نه تنها با یکدیگر، بلکه با مخالفان چپ و راست سیاسی خود نیز در رقابت می بینند.

این فضای سرخوردگی عمومی، زمینه را برای احزاب کوچک تر از جمله «لیبرال دموکرات»ها که 163کرسی شورا را به دست آوردند و «سبزها» که 44کرسی به دست آوردند، فراهم کرد. اما بزرگ ترین ذی نفع، حزب اصلاحات بود که حامیانش از مبارزات انتخاباتی پرشور فاراژ انرژی گرفته اند.«جان مک درموترو»، یکی از حامیان حزب، در مصاحبه ای در یک تجمع حزب «رفرم یوکی» در ماه مارس گفت بسیاری از مردم در منطقه او، یعنی منطقه «استاکتون-آن-تیز»، در شمال شرقی انگلستان، احساس می کنند که حزب کارگر «از طبقه کارگر فاصله گرفته است». مک درموترو در مورد فاراژ گفت: «او بسیار کاریزماتیک است، با مردم از هر بخش زندگی ارتباط برقرار می کند، او همان است که می گوید.»

تجزیه و انشقاق فاراژ در سیاست بریتانیا حتی در رقابت هایی که «رفرم» شکست خورد، از جمله شهرداری منطقه ای که به عنوان غرب انگلستان شناخته می شود، احساس شد. «هلن گادوین» از حزب کارگر تنها با یک چهارم آرا در این انتخابات پیروز شد و او را تنها کمی جلوتر از «رفم یوکی» قرار داد؛ درحالی که حتی حزب پنجم نیز 14درصد آرا را به دست آورد. کمتر از یک سوم از رای دهندگان واجد شرایط رای دادن هستند؛ نوعی مشارکت پایین که در انتخابات محلی رایج است. «گوین بارول»، رئیس سابق دفتر داونینگ استریت و عضو حزب محافظه کار مخالف، در رسانه های اجتماعی خاطرنشان کرد که خانم گادوین تنها با 7.5درصد از رای دهندگان واجد شرایط انتخاب شد و افزود که «فروپاشی» در سیستم سیاسی دو حزبی رخ داده است. این ممکن است اغراق آمیز باشد.

به دلیل سازمان دهی مجدد، تعداد کرسی های مورد رقابت در انتخابات محلی روز پنج شنبه کمترین میزان از سال1975 بود و میزان مشارکت رای دهندگان در چنین رقابت هایی همیشه پایین است. انتخابات عمومی بعدی بریتانیا - زمانی که این پیشنهاد به درستی به محک آزمون زده شود- تا سال 2029 برگزار نخواهد شد و چالش های قبلی برای تسلط دو حزب کمرنگ شده است. در اوایل دهه1980، حزب «سوسیال دموکرات» که توسط میانه روهای سرخورده از حزب کارگر تاسیس شده بود، وعده داد که «قالب سیاسی بریتانیا را بشکند». این حزب در اتحاد با یک حزب میانه رو دیگر، برای مدت کوتاهی در یک نظرسنجی از 50درصد فراتر رفت. این یک طلوع کاذب بود.

با این حال، با رقابت پنج حزب اکنون برای کسب رای در سیستمی که دو حزب را در خود جای داده بود، سیاست بریتانیا عمیقا غیرقابل پیش بینی شده است. حزب کارگر که از دل جنبش اتحادیه های کارگری زاده شده بود، زمانی به عنوان حزب طبقه کارگر شناخته می شد و قلب آن در شمال و مرکز صنعتی کشور قرار داشت. به طور سنتی، محافظه کاران نماینده طبقات ثروتمند و متوسط ​​بودند و حمایت از آنها عمدتا در جنوب متمرکز بود. از بین رفتن این پیوندها، تسلط دو حزب اصلی را تضعیف کرده است. در انتخابات عمومی سال گذشته، مجموع آرای حزب کارگر و محافظه کاران برای نخستین بار از قبل از سال1922 به زیر 60درصد رسید و پیروزی قاطع حزب کارگر با حدود 34درصد آرا به دست آمد. در اسکاتلند، «حزب ملی اسکاتلند» که طرفدار استقلال است، سیاست را تغییر شکل داده است. استارمر اکنون با یک معما روبه رو است: اگر حزب کارگر برای جلب رضایت هواداران فاراژ به سمت راست متمایل شود، خطر از دست دادن حمایت پایگاه مترقی خود به نفع لیبرال دموکرات ها یا سبزها را به جان می خرد.

اینسلی گفت که حزب کارگر با «چالش عظیمی» در زمینه فشار شدید بر هزینه های دولت روبه رو است؛ اما افزود که باید بر ارائه خدمات به رای دهندگانی که هنوز از افزایش هزینه های زندگی رنج می برند، تمرکز کند. محافظه کاران با تهدید بزرگ تری از سوی «رفرم» و همچنین چالش خودشان روبه رو هستند. محافظه کاران باید رای دهندگانی را که به فاراژ روی آورده اند، دوباره به دست آورند، بدون اینکه آن قدر به راست متمایل شوند که محافظه کاران لیبرال تر را به سمت لیبرال دموکرات های میانه رو سوق دهند. دانشمندان علوم سیاسی می گویند که تغییری در حال وقوع است که می تواند سرنوشت «رفرم» را دگرگون کند و آنچه را که یک حزب معترض بوده است، به نیرویی تبدیل کند که می تواند به جاه طلبی خود برای جایگزینی محافظه کاران به عنوان حزب اصلی مخالف، جامه عمل بپوشاند. انتخابات پارلمانی بریتانیا تحت سیستمی به نام «نخست وزیر» برگزار می شود که در آن نامزدی که بیشترین آرا را در هر یک از 650حوزه انتخابیه کسب کند، انتخاب می شود. تاکنون این سیستم معمولا به ضرر احزاب کوچک تر بوده است.

«پیتر کلنر»، متخصص نظرسنجی نوشت: «وقتی فقط لیبرال دموکرات ها بودند که سعی می کردند دوقطبی حزب کارگر-محافظه کار را بشکنند، یک قاعده کلی این بود که آنها و احزاب پیشین آنها برای غلبه بر سوگیری های ذاتی در نخست وزیر به حداقل 30 درصد آرا نیاز داشتند.» با افزایش تعداد احزاب و نبود نیروی غالب، محاسبات در حال تغییر است. او افزود: «نقطه اوج برای حزبی مانند «رفرم» دیگر 30درصد نیست. احتمالا حدود 25درصد است. این جایگاهی است که آنها در نظرسنجی ها دارند.» پروفسور فورد گفت که موافق است که اتفاقی اساسی در حال تغییر است و رفرم اکنون «به اندازه کافی خوب عمل می کند تا نخست وزیر از دشمنی با آنها دست بکشد و به دوست آنها تبدیل شود.» وی افزود: پس از آخرین نتایج انتخابات «برای نایجل فاراژ خیلی راحت تر است که بگوید «ما حزب واقعی اپوزیسیون هستیم» و برای مردم سخت تر است که وقتی او این را می گوید، به او بخندند.»