جستجوی مقالات مرتبط با کلیدواژه « cognitive development » در نشریات گروه « علوم تربیتی »
تکرار جستجوی کلیدواژه « cognitive development » در نشریات گروه « علوم انسانی »-
نشریه تربیت اسلامی، پیاپی 47 (بهار 1403)، صص 143 -161
استعاره ابزاری موثر در تفهیم مفاهیم انتزاعی است. پژوهش حاضر میزان بهره مندی کتاب هدیه های آسمانی دوم و سوم دبستان از استعاره و نقش آن در تفهیم مفاهیم ناملموس را بررسی میکند. در همین راستا اطلاعات مربوط به «قلمروهای مبدا و مقصد»، «تعمیم چند معنا» و «نگاشت جزئی» به تفکیک درسهای هر دو پایه، در دو جدول مجزا جمع آوری شده و مورد تجزیه و تحلیل قرارگرفت. طبق یافته های پژوهش، مولفان در پایه دوم از 38 استعاره برای تفهیم مفاهیم انتزاعی 16 درس و در پایه سوم از 46 استعاره برای تفهیم مفاهیم 16 درس بهره بردهاند. بنابراین در هریک از پایه ها، 4 درس از 20 درس به کلی از عنصر استعاره بیبهره بوده اند. این امر درکنار درسهایی که در آن از استعاره استفاده نشده است، نشان میدهد که پراکندگی استعاره ها از جهت به کارگیری در همه درسها از نمودار منظمی پیروی نمیکند؛ لذا در تعداد قابل توجهی از درسها این ابزار به نحو شایسته ای به کار نرفته است. توجه به تنوع قلمروهای مبدا استفاده شده، نشان میدهد که مولفان از24 نوع حوزه مبدا برای تفهیم23 گونه حوزه مقصد درپایه دوم دبستان و از 36 نوع حوزه مبدا برای عینی کردن 35 گونه حوزه مقصد در پایه سوم دبستان استفاده کرده اند. در نتیجه، با ارتقاء دانشآموزان به پایه بالاتر افزایش و رشد شناختی آنها، بسامد و تنوع کاربرد استعاره در کتاب هدیه آسمانی بیشتر شده است. بهتر است نگاه متوازن به فراوانی و تنوع کاربرد استعاره در کلیه دروس از سوی مولفان مورد توجه قرارگیرد تا به تسهیل یادگیری مفاهیم ناملموس کمک شایانی کند.
کلید واژگان: استعاره شناختی, مفاهیم انتزاعی, رشدشناختی, هدیه های آسمانی, دانش آموز}Metaphor is an effective tool in understanding abstract concepts. The present study examines the use of metaphor in the second and third elementary school books of heavenly gifts and its role in understanding intangible concepts. In this regard, information about "domains of origin and destination","generalization of multiple meanings" and"partial mapping" were collected in two separate tables and analyzed. According to the findings of the research,the authors in the second grade have used 38metaphors to understand abstract concepts,16 lessons and in the third grade 46 metaphors to understand the concepts of 16lessons. Therefore, in each of the foundations, four out of 20lessons are completely devoid of metaphor. This, along with lessons where metaphor is not used, shows that the scattering of metaphors does not follow a regular diagram for use in all lessons; therefore, in a significant number of lessons, this tool has not been used properly. Considering the diversity of the origin domains used, it shows that the authors used 24 types of source domains to understand 23 species of destination in second grade of primary school and 36types of origin for objectifying 35 species of destination in third grade of primary school. As a result, with the advancement of students to higher level and their cognitive development, frequency and variety of metaphor usage in the book of heavenly gifts has increased. It is better to take a balanced look at the frequency and variety of metaphor usage in all courses by authors to facilitate the learning of intangible concepts.
Keywords: Cognitive metaphor, abstract concepts, cognitive development, heavenly gifts, Student} -
هدف
کودکان نشانگان داون تاخیرهایی در زمینه های حرکتی، زبان، خود حمایت گری، رشد شناختی و اجتماعی دارند. دانستن فنوتیپ شناختی و رفتاری افراد نشانگان داون به ما درباره ماهیت عصب روانشناختی افراد نشانگان داون آگاهی می دهد. در نهایت به درمان، آموزش و توانبخشی و ارایه مداخله به این کودکان کمک می کند تا رشد شناختی این گروه از افراد افزایش پیدا کند. بنابراین این پژوهش با هدف بررسی پروفایل شناختی دانش آموزان نشانگان داون در مقایسه با دانش آموزان عادی انجام شد و همچنین تحول پروفایل شناختی این گروه در مقایسه با دانش آموزان عادی پرداخته است.
روشبه این منظور 100 دانش آموز نشانگان داون و عادی در گروه سنی 6-14 ساله از مدارس استثنایی و عادی به طور تصادفی انتخاب شدند. در نهایت گروه های سنی دانش آموزان نشانگان داون و دانش آموزان با رشد عادی به سه گروه 6-8 سال، 9-11 سال و 12-14 سال طبقه بندی شدند. ابزار استفاده شده در این پژوهش، آزمون هوش استانفورد بینه نسخه پنجم است.
یافته ها:
نتایج تحلیل آماری این پژوهش با استفاده از تحلیل واریانس چند متغیره و آزمون تعقیبی توکی بیانگر این است که در افراد با سندرم داون در مقایسه نسبت به کودکان عادی، در مقیاس های استدلال سیال غیرکلامی، دانش غیرکلامی و حافظه فعال با افزایش سن کاهش صورت می گیرد. در صورتی که در باقی زیر مقیاس ها تغییرات معناداری در پروفایل شناختی دیده نشد. گرچه گروه نشانگان داون نیز مانند گروه افراد دارای رشد عادی، با افزایش سن تغییراتی در رشد کلی هوش کلامی و غیرکلامی و هوشبهر کلی نداشتند.
نتیجه گیری:
بنابراین در توانبخشی افراد سندرم داون، نقایص شناختی آنها و تحول شناختی و هوشی آنها را می توان در نظر داشت.
کلید واژگان: تحول شناختی, نشانگان داون, رشد هوشی, هوش, شناخت}ObjectiveChildren with Down syndrome have delays in motor, language, self-support, cognitive and social development. Knowing the cognitive and behavioral phenotype of people with Down syndrome informs us about the psychological nature of people with Down syndrome. Finally, it helps to treat, educate and rehabilitate and provide intervention to these children to increase the cognitive development of this group of people. Therefore, this study was conducted to investigate the cognitive profile of Down syndrome students in comparison with normal students and also the evolution of the cognitive profile of this group in comparison with normal students.
MethodFor this purpose, 100 students of Down syndrome and normal age were randomly selected from exceptional and normal schools in the age group of 10-14 years. Finally, the age groups of Down syndrome students and students with normal growth were classified into 3 groups of 6-8 years, 11-9 years, 14-12 years. Finally, the age groups of Down syndrome students and students with normal growth were classified into 3 groups of 6-8 years, 11-9 years, 14-12 years. The tool used in this study is the fifth version of the Stanford Binet Intelligence Test.
ResultThe results of statistical analysis of this study using multivariate analysis of variance and Tukey's follow-up test show that in people with Down syndrome compared to normal children, non-verbal fluid reasoning, non-verbal knowledge and working memory are reduced with increasing age. If there are no significant changes in the cognitive profile in the rest of the subscales. However, Down syndrome, like the group of people with normal growth, did not change with the general growth of verbal and nonverbal intelligence and general intelligence with increasing age.
ConclusionTherefore, in the rehabilitation of people with Down syndrome, can be considered their cognitive defects and their cognitive development and intelligence.
Keywords: Cognitive development, Down syndrome, intelligence development, intelligence, cognition} -
هدف از پژوهش حاضر ارایه الگو از نقش معلمان در توسعه و پرورش ذهن دانش آموزان در کلاس درس در دوره ابتدایی است. برای رسیدن به این هدف، از روش کیفی-اسنادی استفاده شده است. کلیه اسناد و مدارک مرتبط با کلیدواژه های تخصصی در حوزه پرورش ذهن در پایگاه های علمی معتبر و وبگاه های مرتبط علمی-پژوهشی، و انتشارات داخل و خارج، تعداد 411 اثر، جامعه موردنظر در این پژوهش بودند. بر مبنای اشباع نظری و نمونه گیری هدفمند مبتنی بر ملاک، درنهایت 67 سند انتخاب شد. سپس، با استفاده از فیش برداری به صورت تکی و موجی شکل از نمونه های انتخابی، پایگاه اطلاعاتی فراهم شد و فرایند تحلیل محتوای استقرایی با خواندن خط به خط جملات و اجرای مراحل کدگذاری به شیوه دستی آغاز شد. درنهایت یافته ها در سه مرحله استخراج شدند. درنتیجه، 87 خرده مقوله در زیر هفت مقوله میانی جایابی شدند که آن ها نیز حول دو مقوله اصلی با عنوان خودپرورشی معلم (اخلاقی-رفتاری؛ دانشی-علمی-پژوهشی؛ مهارتی-توانمندی)، و توسعه و پرورش ذهن (توسعه شناختی؛ توسعه فراشناختی؛ شکل دهی عادات سالم ذهنی؛ خودآگاهی) دسته بندی شدند. برای اعتباریابی مراحل کدگذاری از بررسی روایی همکار بهره گرفته شد. در این زمینه میزان توافق 89 درصد بود. همین طور برای اعتباریابی الگو از دیدگاه متخصصان، که به صورت هدفمند 14 نفر انتخاب شده بودند، بهره گرفته شد و از این طریق مقدار عددی سی وی آر (بالای 51 درصد) و مقدار میانگین عددی قضاوت ها (مساوی یا بیشتر از 57/1) به دست آمدند. در پایان به بحث و نتیجه گیری یافته ها و کاربست های آن با توجه به نقش معلم با ارایه الگوی مفهومی پرداخته شد.کلید واژگان: خودپرورشی معلم, توسعه و پرورش ذهن, توسعه شناختی, توسعه فراشناختی, عادات سالم ذهنی, خودآگاهی}The purpose of this study was presenting a model of the role of teachers in developing and nurturing the minds of primary school students in the classroom. To achieve the purpose of the research, the qualitative-documentary method was used. The research population included all documents related to specialized keywords in the field of mind nurturing in the valid scientific databases and related scientific-research sites and publications inside and outside of Iran. Finally, 411 documents were obtained, which were reduced to 67 documents through theoretical saturation and purposive sampling method. Then, using note-taking in single and wavy form from the selected sample, a database was provided, and the process of inductive content analysis began by reading the sentences line by line and conducting the coding steps manually. Finally, findings were extracted in three steps. As a result, 87 sub-categories were placed under the seven intermediate categories which also were classified around two main categories called teacher’s self-nurture (moral-behavioral; knowledge-scientific-research; skill-ability) and development and nurturing of the mind (cognitive development; metacognitive development; healthy mental habits; self-awareness). To validate the coding steps, a validity check by a colleague was used, and the interrater agreement was 89%. Also, to validate the model, the point of view of experts (n=14) who were purposefully selected were used and, in this way, the numerical value of CVR (above 51%) and mean numerical value of judgments (equal to or greater than 1.57) were obtained. Finally, findings were discussed and concluded considering their applications in terms of teacher role through presenting a conceptual model.Keywords: Teacher’s Self-nurture, development, nurturing of the mind, cognitive development, Metacognitive Development, Healthy Mental Habits, Self-awareness}
-
یکی از توقعات مهم از والدین در نظام خانواده، آموزش و پرورش فرزندان به گونه ای هم تراز با هنجارهای اخلاقی، اجتماعی، دینی و فرهنگی است. در آموزه های اسلامی توقعات حداقلی و حداکثری در رابطه با آموزش و پرورش فرزندان وجود دارد. پرسش اساسی این است که فواید آگاهی والدین از فرایند فرزندپروری چیست و توقعات (انتظارات) حداقلی اسلام از والدین در فرایند فرزندپروری کدام است؟ در این پژوهش تلاش می شود تا افزون بر تبیین اهمیت آگاهی والدین از فرایند فرزندپروری از دیدگاه اسلام و دانش روان شناسی، به استخراج و استنباط توقعات اسلام از والدین درباره فرزندپروری پرداخته شود. پژوهش حاضر از روش توصیفی−تحلیلی و اجتهادی بهره برده است که از تتبع و ژرف اندیشی و اجتهاد در آموزه های اسلامی و آموزه های تربیتی−روان شناختی می توان نتیجه گرفت که توقعات مختلفی از والدین در مورد فرزندپروری وجود دارد. توقعات حداقلی (نه حداکثری) اسلام در فرایند فرزندپروری عبارت است از: 1. لزوم تعامل مسیولانه با فرزند؛ 2. رعایت اولویت ها در فرزندپروری؛ 3. بهره گیری از تشویق و تنبیه هوشمندانه؛ 4. تاکید بر تحول شناختی؛ 5. تقویت خودکنترلی در فرزندان؛ 6. تغافل بجا؛ 7. رفتار صمیمانه با فرزندان؛ 8. رعایت هم ترازی با تحولات زیستی و روان شناختی فرزندان؛ 9. مدارا و نرم کنشی با فرزندان.
کلید واژگان: تحول شناختی, فرزندپروری, تعامل مسئولانه, رعایت هم ترازی, تغافل هوشمندانه, توقعات حداقلی}One of the important expectations from parents in the family system is the education of their children in line with moral, social, religious and cultural norms. In Islamic teachings, there are minimum and maximum expectations regarding the education of children. The basic question is this. What are the benefits of parents' awareness of the process of parenting and what are the minimum expectations (expectations) of Islam from parents in the process of parenting? In the present study, in addition to explaining the importance of parents' awareness of the parenting process from the perspective of Islam and psychological knowledge, to extract and infer the expectations of Islam from parents in relation to parenting. In the present study, descriptive-analytical and ijtihad methods have been used. From following and deep thinking and ijtihad in Islamic teachings and educational-psychological teachings, it can be concluded that different expectations from parents in terms of parenting There is. The minimum (not the maximum) expectations of Islam in the process of parenting are: 1. The need to interact responsibly with the child; 2. Observance of priorities in parenting; Using intelligent encouragement and punishment; 4. Emphasis on cognitive transformation; 5. Strengthening self-control in children; 6. Proper negligence; 7. Intimate treatment of children; 8. Observance of alignment with biological and psychological changes of children; 9. Tolerance and flexibility with children.
Keywords: cognitive development, parenting, responsible interaction, alignment, minimum expectations} -
«تحلیل گفتمان» شیوه ای برای بررسی شکل گیری معنا در واحدهای زبانی بزرگتر از «جمله» است که علاوه بر زبان، سازه های فرازبانی را نیز ملحوظ می دارد. خلاف تحلیل گفتمان های زبان محور، شیوه تحلیل این پژوهش بر روان شناسی شناختی، به عنوان وجه فرازبانی گفتمان، تمرکز دارد. در قصه «خاله سوسکه» درونمایه «ازدواج» هر یک از شخصیت ها را دچار چالش های شناختاری قضاوت، تصمیم گیری، و حل مسئله می کند، از همین رو رویکردی بر پایه روان شناسی شناختی برای تحلیل قصه مذکور گزینش شده است. پژوهش حاضر بر آن است که در موقعیت های اجتماعی داخل قصه، رابطه پنهان گفته ها و کنش های شخصیت ها را با فرایندهای شناختی شان (نه با فرایندهای شناختی خواننده) آشکار سازد. در همین راستا، با روش تحلیلی توصیفی به این پرسش پاسخ می دهد که: در قصه مذکور چگونه فرایندهای شناختی، گفتمان های دوجانبه بینافردی را هدایت می کنند؟ کودک به خاطر همذات پنداری با قصه، چگونگی به کارگیری شناختارهای مورد استفاده شخصیت ها را ناآگاهانه در شبکه شناختی خود نهادینه می کند، ازهمین رو، آشنایی با کارکرد شناختی خرده گفتمان های درونی قصه به آشنایی با کارکرد قصه های فبک و نقش آنها در شکل گیری تفکر شناختی کودک یاری می رساند. به بیانی دیگر، دستاورد پژوهش پیش رو این است که: بازنمایی تکالیفی که با نتایج تفسیری همراهند (مانند بازنمایی قصه خاله سوسکه)، ژرف پردازی و گسترش فرآیندهای شناختی کودک را تقویت می کند.
کلید واژگان: ادبیات عامه, تحلیل گفتمان, قصه, ادبیات کودک, رشد شناختی, فلسفه برای کودکان}"Discourse analysis" is a way to study the formation of meaning in linguistic units larger than "sentence", which in addition to language, also takes into account metalingual factors. The subject of this research is not the story itself, but the sub-discourses within the story, which are formed between the subjects (i.e. between the characters of the story). Unlike language-based analysis-discourses, the method of analysis of this research focuses on cognitive psychology as metalingual aspect of discourse. Because the theme of "marriage" creates cognitive challenges to judgment, decision-making, and problem-solving for the parties involved in the sub-discourses of Aunt Beetle, the "cognitive processes" approach has been adopted for analysis. The present study seeks to reveal, in the social situations within the story, the hidden relationship of the characters' words and actions with their cognitive processes. In this regard, in a descriptive analytical method, it answers the question: how does the sub-discourse that is formed, in a social situation between characters, represent the hidden cognitive processes behind that discourse? The result shows that discourses are representations of hidden cognitions, which are cognitions constructed by the imposed process of subjectivity. The use of discourse analysis as a way to represent cognitions is unprecedented.
Keywords: discourse analysis, children's literature, literature parables, cognitive development, tale, P4C} -
هدف این پژوهش بررسی تاثیر آموزش مبتنی بر رویکرد فرهنگی اجتماعی ویگوتسکی بر رشد شناختی، اجتماعی نوآموزان پیش دبستانی شهر سنندج در سال تحصیلی91-90 بود. از روش پژوهشی نیمه آزمایشی از نوع پیش آزمون - پس آزمون با گروه گواه استفاده شد. جامعه آماری نوآموزان دختر پیش دبستانی شهر سنندج، در سال تحصیلی 91- 1390بودند و 60 نفر از آن ها به عنوان نمونه آماری با روش نمونه گیری هدفمند انتخاب شدند. ابزارهای پژوهش شامل آزمون هوش تهران استنفورد-بینه و پرسشنامه رشد اجتماعی واینلند بود. ابتدا در میان هر دوگروه آزمایش و گواه، پیش آزمون رشد شناختی و رشد اجتماعی اجرا شد، سپس متغیر آزمایشی(آموزش مبتنی بر رویکرد فرهنگی اجتماعی ویگوتسکی) درسه ماه به گروه آزمایش آموزش داده شد و در پایان پس آزمون در میان هردو گروه انجام شد. برای تجزیه وتحلیل داده ها از روش آمار توصیفی و در بخش استنباطی از تحلیل کوواریانس استفاده شد. نتایج نشان داد که آموزش مبتنی بر رویکرد ویگوتسکی بر رشد شناختی کودکان و بر مولفه استدلال دیداری، استدلال کلامی و حافظه کوتاه مدت تاثیر مثبت دارد، اما این آموزش بر استدلال کمی تاثیر نداشته است. همچنین در بررسی تاثیر آموزش مبتنی بر رویکرد ویگوتسکی بر رشد اجتماعی نتایج نشان داد که گروه آزمایشی، نسبت به گروه گواه از رشد اجتماعی بیشتری بهره مند بودند و تفاوت بین میانگین آن ها معنادار بود.
کلید واژگان: رویکرد فرهنگی اجتماعی ویگوتسکی, رشد شناختی, رشداجتماعی, دوره پیش دبستانی}The aim of this study was the investigation of the effect of Vygotsky''s social-cultural approach to education on cognitive-social development of pre-school trainees in Sanandaj. Research method used in this study was of quasi-experimental type with pre-test، post- test and control group. The population of the study consisted of girl preschool students in Sanandaj in school year of 2011-2012. Out of this population a sample size of 60 students (30 in experimental group and 30 in control group) was selected using purposive sampling. Data was collected using Tehran-Stanford-Binet intelligence test and Vinland social growth questionnaire. First، a pre-test was administered to both experimental and control groups، then the experimental group went under 3 months training based on Vygotsky’s social-cultural approach and then the post- test was administered to two groups. For the purpose of data analysis descriptive (mean، standard deviation) and inferential statistics (ANCOVA) were used. The results showed significant difference between two groups in their cognitive- social development and the components of visual/abstract reasoning، verbal reasoning، and short-term memory. However، no significant difference was seen in their numerical reasoning. The findings also revealed that the experimental group had a better social development than control group which was obvious in their significantly different means.Keywords: Socio, cultural approach of Vygotsky, Cognitive development, Social development, Pre, school period} -
هدف از این پژوهش، بررسی اثربخشی روش مداخله ای شن بازی درمانی بر رشد شناختی کودکان ناتوان ذهنی آموزش پذیر به روش پژوهش آزمایشی بود. نمونه های این پژوهش شامل 32 دانش آموز با ناتوانی ذهنی آموزش پذیر بود که ابتدا از میان شش ناحیه آموزش و پرورش شهر اصفهان یک ناحیه به طور تصادفی گزینش گردید و از میان این ناحیه دو مدرسه به طور تصادفی انتخاب شدند. بدین ترتیب، تعداد 32 نفر نمونه به طور تصادفی از میان دانش آموزان این دو مدرسه از پایه های تحصیلی پیش دبستانی، اول، دوم و سوم برگزیده شدند.
سپس این تعداد نمونه به طور تصادفی در دو گروه 16 نفری آزمایش و کنترل شامل 8 دختر و 8 پسر قرار داده شدند. ابزار پژوهش عبارت از آزمون رشد شناختی تشخیصی کی بود. سپس روش شن بازی درمانی بر روی گروه آزمایش اجرا شد. نتایج تحلیل واریانس چند متغیری (مانوا) نشان داد که آزمودنی های گروه آزمایش در مقایسه با گروه کنترل در متغیر رشد شناختی بعد از اجرای روش شن بازی درمانی افزایش معناداری را نشان دادند)001/0(P<. نتایج این پژوهش نشان داد که روش مداخله ای شن بازی درمانی رشد شناختی کودکان ناتوان ذهنی آموزش پذیر را افزایش می دهد. همچنین، نتایج این پژوهش نشان داد که روش مداخله ای شن بازی درمانی بر رشد مفهوم سازی، تفکر نمادی، تفکر اجتماعی، ادراک حرکتی - بینائی، فراخنای توجه و سرعت روانی - حرکتی تاثیر معناداری داشت (001/0(P<.
کلید واژگان: شن بازی درمانی, رشد شناختی, کودکان ناتوان ذهنی آموزش پذیر}The purpose of this research was to determine the effect of sandplay therapy on cognitive development of educable mentally disabled children. The statistical population of this study included all children with educable mental disability in preschool and children in grades 1، 2، 3 in city of Isfahan. The sample included 32 children (16 boys and 16 girls) who were randomly selected from 2 schools. Then they were randomaly assigned to 2 groups: the experimental and control groups. The material used in this research was: Kay Cognitive Diagnostic Test. A pretest was administered to both the experimental and control groups. Then sandplay therapy employed on experimental group. There post test was administered to both groups at the end of the training. The results analysis of covariance show that sandplay therapy significantly increased cognitive development among the experimental group as compared to the experimental group. The results also showed that there was a significant difference between the mean scores of Kay Cognitive Diagnostic Test of cognitive development in the experimental and the control group in the post test (P<0. 001)، and that sand play therapy intervention had a significant effect on conceptualization، symbolic thinking، social cognition، visuo_motor perception، attention span and mental_motor speed development (P<0. 001).Keywords: sand play therapy, cognitive development, educable mentally disabled children}
- نتایج بر اساس تاریخ انتشار مرتب شدهاند.
- کلیدواژه مورد نظر شما تنها در فیلد کلیدواژگان مقالات جستجو شدهاست. به منظور حذف نتایج غیر مرتبط، جستجو تنها در مقالات مجلاتی انجام شده که با مجله ماخذ هم موضوع هستند.
- در صورتی که میخواهید جستجو را در همه موضوعات و با شرایط دیگر تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مجلات مراجعه کنید.