پیرامون هنر سنتی در رویارویی آن با صنعت مدرن
درباره هنر سنتی بسیار شنیده ایم وخوانده ایم. هدف این گزارش نیز مرور شنیده ها وگفته ها نیست. در این جا ، تنها بر آنیم که بر چند نکته ای تاکید ورزیم و دو پرسشی پیش رو نهیم. از آنجایی که عبارت «هنر سنتی» تا اندازه ای هم چنان مبهم است، نخست می کوشیم ، با پیشنهاد ترتیب نسبتا نویی، از این ابهام بکاهیم. وانگهی تعریف هنر سنتی، از جمله هنر اسلامی، به نظر دشوار می آید؛ به ویژه اگر از منظری تاریخی به آن بنگریم. برای همین گروهی هم چنان در وجود هنری به نام هنر اسلامی تردید روامی دارند؛ به همان سان که فلسفه اسلامی، چونان شعبه ای از فلسفه قدیم، مورد پذیرش برخی نیست. لذا، پس از ارائه ترتیبی برای هنر سنتی، به عللی می پردازیم که به واسطه آن تعریف هنر سنتی، به ویژه هنر اسلامی، دشوار می نماید.سر انجام، با رویاروی نهادن هنرسنتی، به ویژه معماری وصنایع دستی، و دست آورد (ماشین آورد) های صنعت مدرن، یک پرسش به میان می آوریم: چگونه می توان، با نظر به هنر سنتی و در پرتو آن، از زیبائی تولیدهای صنعت مدرن سخن گفت؟ به بیان دیگر، چگونه می توان ، بر مبنای هنر سنتی، گونه ای زیباشناسی برای صنعت مدرن پی ریخت و، افلاطونی بگوییم، آن را از «زمختی کارخانه» تا اندازه ای رهایی بخشید؟
- حق عضویت دریافتی صرف حمایت از نشریات عضو و نگهداری، تکمیل و توسعه مگیران میشود.
- پرداخت حق اشتراک و دانلود مقالات اجازه بازنشر آن در سایر رسانههای چاپی و دیجیتال را به کاربر نمیدهد.