پرسش
«و ما کان لنفس ان تومن الا بإذن الله و یجعل الرجس علی الذین لایعقلون» (یونس/100). «هیچکس را نسزد که ایمان بیاورد مگر به اذن (توفیق) خدا، و خدا پلیدی را برکسانی قرار میدهد که نمی اندیشند».
انسان، پرسشگر است و پرسش از خود یا دیگران، از خصوصیات بشر است. پرسش در نگاه علمی وسیله معرفت شناسی است و حکمت همینگونه ساخته میشود. پرسش در انسان، ندای فطرت پاک انسانی است و با کنجکاوی حیوانی که امری غریزی است متفاوت است. انسان با پرسش به کشف عالم و درک آن نائل میشود.
فلاسفه و حکمای اسلامی سه پرسش اساسی را مطرح کرده اند:1) پرسش از هستی 2) پرسش از چیستی 3) پرسش از چرایی
پرسش، رشد معنوی و فکری خاصی را طلب میکند. دامنه و محدوده پرسشهای انسان نامحدود است و شامل وجود و هستی، ماده و فراماده در همه ادوار و عرصه ها میشود.
اگر «تفکر» زائیده پرسشگری باشد و حرکت از مبدا تا مقصد را سفر بنامیم، پرسشگری و تفکر، سیر و سفری معنوی و عقلانی و درون ذاتی است که حکیم ملاصدرای شیرازی چه زیبا و بجا «اسفار اربعه» یا «سفرهای چهارگانه» در این وادی را مطرح کرده است.
چندی پیش جمله یی از یک نظریه پرداز عملگرا ملاحظه کردم که توجه مرا بخود جلب کرد: «بسیاری از مشکلات بشر از نوع سوال پرسیدن او شروع میشود. وقتی یک سوال با «چرا» شروع میشود، پاسخ دهنده بدنبال جواب در تجربیات قدیم و گذشته است، در حالی که وقتی سوال با «چگونه و چطور» آغاز میشود، ذهن ما را به حال و آینده میکشاند و خلاقیت انسان را بیدار میکند». وی اعتقاد داشت جواب سوالهایی که با «چگونه و چطور» آغاز میگردد علاوه بر پاسخ چرایی مسئله، راهکار عملی برای برون رفت یا حقیقت بخشی یک چیز را بیان میکند و انسان را به تفحص، تحقیق و تفکر بیشتر وادار میسازد. پاسخ سوالاتی که با «چرا» آغاز میشود، دلایل ناتوانی انسان است و پاسخ به سوالاتی که با «چگونه» آغاز میشود، سرشار از انرژی مثبت و امیدواری به آینده است.
وی استدلال میکند که شخصیتهای بزرگی همچون گاندی سوالهایشان را با چگونه پرسیدند تا توانستند دنیا را تغییر بدهند. البته نظر حقیر متفاوت است و سوالات چرایی را حاکی از ناامیدی و یاس نمیدانم بلکه در اکثر اوقات این سوالات دست پیدا کردن به سرچشمه مسائل است و این دستیابی به علت میتواند به حل مسئله کمک شایانی نماید. این ادوات پرسشی میتواند در کنار هم قرار گیرند و به هم کمک کنند تا هم علتها کشف گردند و هم راه حلها ارائه شوند؛ بطورکلی، جدا کردن حکمت نظری و حکمت عملی کاری نادرست است. حکمت نظری با چرایی میتواند مبانی نظری و پایه های حکمت عملی را فراهم آورد و سپس حکمت عملی با چگونه و چطور میتواند برای حل مشکلات، راه حل ارائه نماید.
متاسفانه نظریات اکثر فلاسفه غربی تک بعدی است و اغلب به برجسته کردن یک جنبه یا یک بعد، علاقه و تمایل زیادی دارند و وجود خود را در نفی آراء قبل از خویش میدانند و (برخلاف ملاصدرا) نظر خود را با دیدی باز، رویکرد واقع نگر و تلفیقی ارائه نمیکنند... .
در این بحث نیز آنچه مشهود است، اهمیت و ارزش پرسش و پرسشگری است و اینکه پرسشها انسانها را بیدار میکنند و ایده های نو برمی انگیزند. پرسش، سرآغاز تخیل، سرآغاز خلاقیت، و خلاقیت کودکان ارزشمندترین دارایی یک ملت است که باید پاس داشته شود. تخیل همه جهان را در بر میگیرد و همه آنچه در آینده دانسته و درک خواهد شد، در خلاقیت نهفته است از اینرو باید سعی کنیم به کودکان آموزش دهیم که بجای قضاوت، بیندیشند و در اندیشه خود، خلاق باشند و برانگیختن این میل طبیعی و فطری در کودکان در حوزه وظایف ماست.
- حق عضویت دریافتی صرف حمایت از نشریات عضو و نگهداری، تکمیل و توسعه مگیران میشود.
- پرداخت حق اشتراک و دانلود مقالات اجازه بازنشر آن در سایر رسانههای چاپی و دیجیتال را به کاربر نمیدهد.