باززایی ریشه های خشونت در آلمان پس از جنگ جهانی دوم با تکیه بر آراء اسلاوی ژیژک مطالعه موردی (آنسلم کیفر_ گئورگ بازلیتس)
خشونت تسری شده از جنگ در یک جامعه و عواقب آن در یک برهه زمانی خاص تمام نمی شود و در ادوار مختلف، باقی می ماند. تحقیرها و سرخوردگی های ناشی از جنگ توسط هنرمند تا مدت ها پس از آن، به صورت های مختلف در آثار هنری نمود پیدا می کند. این پژوهش، قصد دارد تا به بررسی تاثیرات جنگ بر آثار هنرمندانی بپردازد که تحت تاثیر دوره پرتلاطم بعد از جنگ، آثار خویش را خلق کرده اند و در پی آن است که نشان دهد، چگونه مفاهیم ناشی از سرکوب، هم چون خشونت در آثار هنری نمود می یابد؟ با بررسی فرم و محتوای آثار هنرمندانی که تنها با ویرانه های پس از جنگ روبه رو بوده اند، به این پرسش می پردازد که شرایط اجتماعی و سیاسی، چگونه می تواند بر آثار هنرمندان آن عصر و بعد از آن، تاثیر بگذارد؟ هم چنین، بازنمایی خشونت و فقدان هویت در آثار این هنرمندان تا چه میزان موفق عمل کرده است؟ روش پژوهش در این مقاله، توصیفی-تحلیلی است و با استفاده از منابع کتاب خانه ای صورت پذیرفته است. چند نمونه از آثار هنرمندان معاصر آلمانآنسلم کیفر- گئورگ بازلیتس، و نوع ارتباط آن با دیدگاه ژیژک در باب خشونت را -که خشونت پنهان را موثرتر از خشونت آشکار می داند- از لحاظ فرم و معنا و مفهوم مورد کنکاش قرار می دهد. این پژوهش نشان می دهد، اثر هنری با وجود این که همیشه در طول تاریخ هنر، زیبا تلقی شده، برای بازنمایی زشتی ها و نابرابری ها، عقیم مانده است. زیرا اثر هنری از سوی مخاطب زیبا تلقی شده و این برای هنرمند معترض به شرایط اجتماعی، نوعی شکست محسوب می شود.
خشونت ، جنگ ، اسلاوی ژیژک ، آنسلم کیفر ، گئورگ بازلیتس
- حق عضویت دریافتی صرف حمایت از نشریات عضو و نگهداری، تکمیل و توسعه مگیران میشود.
- پرداخت حق اشتراک و دانلود مقالات اجازه بازنشر آن در سایر رسانههای چاپی و دیجیتال را به کاربر نمیدهد.