معضل دولت سازی و سیاست گذاری آموزش و پرورش در ایران پس از انقلاب
سیاست گذاری در آموزش و پرورش از حیاتی ترین حوزه های سیاست گذاری عمومی دولتها شمرده می شود. در جوامع دانش -محور امروزی، آموزش باکیفیت و برابر از حقوق بنیادین شهروندان و از جمله وظایف اساسی دولت مدرن است. دولتها سعی می کنند به این مطالبه و وظیفه در قالب فرایند سیاست گذاری آموزشی پاسخ گویند. البته موفقیت سیاستهای آموزشی، تابعی از ترتیبات نهادی دولت است. تجارب چند دهه اخیر دولتهای توسعه گرای شرق آسیا گواهی بر این مدعاست. این در حالی است که نگاهی به عملکرد دولتهای پس از انقلاب در ایران، حکایت از ضعف و ناکارآمدی سیاست گذاری آموزشی دارد. فرایند ناقص دولت سازی در ایران معاصر و استمرار و تداوم و نیز تشدید و تعمیق آن در دوره پس از انقلاب موانع جدی در تدوین و اجرای سیاست گذاری آموزش و پرورش پدید آورد. تصمیمات و اقدامات نخبگان سیاسی در جایگاه دولت سازان جدید در پیدایش این نقیصه و مشکل نهادی موثر بود. نهاد دولت در چهار دهه گذشته به دلیل مشکلات نهادی و ساختاری، توانایی و هنر تبدیل و ادغام سرمایه طبیعی به سرمایه های انسانی، اجتماعی و فرهنگی را از دست داد. شاخصهای آموزشی پایین تر از میانگین جهانی و عملکرد ضعیف آموزش و پرورش، برایند آن است. در شرایط فعلی برای نیل به توسعه پایدار، دولتمردان و سیاست گذاران کشور ناگزیرند با اصلاح نهادی دولت، امر سیاست گذاری در آموزش و پرورش را در ترجیحات دستور کاری و اولویت فرایند سیاست گذاریهای عمومی قرار دهند. در مجموع، چگونگی اثرگذاری فرایند دولت سازی ایران پس از انقلاب در چارچوب سه متغیر نهادسازی، ائتلاف سازی و تصمیم سازی بر کارکرد سیاست گذاری آموزش و پرورش، موضوع مقاله حاضر است.
- حق عضویت دریافتی صرف حمایت از نشریات عضو و نگهداری، تکمیل و توسعه مگیران میشود.
- پرداخت حق اشتراک و دانلود مقالات اجازه بازنشر آن در سایر رسانههای چاپی و دیجیتال را به کاربر نمیدهد.