استعاره مفهومی در نظام فکری نعیم فراشری
از پیامدهای منفی مدرنیسم و اتکا به معرفت شناسی مدرنیته، جسدانگاری طبیعت مادی است. انسان مدرن در این نزاع سود و بقا، نه تنها به تقابل با هم نوع خود پرداخته که طبیعت را به عنوان یکی از موانع انتفاع خویش تخریب می کند. در میان تلاش اندیشمندان حوزه های مختلف، بازخوانی اندیشه های شاعران و هنرمندان عارف مسلک می تواند راهبردی فرهنگی و معرفتی برای بازنگری در چنین بحران معرفتی در قبال محیط زیست باشد. این پژوهش به شیوه توصیفی- تحلیلی و مبتنی بر رهیافت هرمنوتیکی با رویکردی بازخوانشی، اساس نظام فکری نعیم فراشری، شاعر بزرگ فارسی گوی آلبانی، را در باورداشت شعور کیهانی و جاندارانگاری جهان هستی واکاوی کرده است تا از این منظر به بازنمایی گزاره های بنیادین گفتمانی در جهان بینی و سبک شاعرانه وی بپردازد. از نتایج پژوهش برمی آید که نعیم فراشری با الهام از اصول معرفت شناسانه عرفان و تصوف ایرانی- اسلامی و بهره مندی از نظام فکری و هنری شعرای نامدار ایرانی، مانند عطار و مولوی در دیوان اشعار خود، به کمک استعاره های مفهومی، مانند «طبیعت، انسان و انسان طبیعت است»، با رویکردی پربسامد به خطاب دیالکتیک جاندارانگارانه با هستی پرداخته است.
- حق عضویت دریافتی صرف حمایت از نشریات عضو و نگهداری، تکمیل و توسعه مگیران میشود.
- پرداخت حق اشتراک و دانلود مقالات اجازه بازنشر آن در سایر رسانههای چاپی و دیجیتال را به کاربر نمیدهد.