بررسی یکی ازمولفه های نوستالژیک (دوری ازمعشوق) در برخی از اشعار منوچهر آتشی
این مقاله، پژوهشی است درباره نوستالژی (غم غربت) در شعر منوچهر آتشی با تکیه بر یکی از مولفه های آن (دوری از معشوق). پس از تعریف و بیان ریشه نوستالژی به ارتباط آن با مفهوم رمانتیک و خاطره و سپس به مولفهی دوری از معشوق در برخی از اشعار او پرداخته شده. آتشی در دلتنگی و نوستالژی دوری از معشوق، بیشتر با معشوق خیالی نرد عشق باخته و به سرودن اشعاری نسبتا رمانتیک پرداخته است. او در این زمینه گاهی از عشق اولیه یاد میکند و گاه با معشوق واقعی خود به گفتگو می پردازد؛ پیوسته به خاطرات گذشته خود رجوع میکند و درونمایه بیشتر شعرهایش نیز متاثر از یادها و خاطره های اوست، آتشی عاشق بوده و با عشق در شعرهایش زندگی کرده است، بنابراین شعرش به سبب یادها و یادآوری های عاشقانه اوکاملا نوستالژیک است.
- حق عضویت دریافتی صرف حمایت از نشریات عضو و نگهداری، تکمیل و توسعه مگیران میشود.
- پرداخت حق اشتراک و دانلود مقالات اجازه بازنشر آن در سایر رسانههای چاپی و دیجیتال را به کاربر نمیدهد.