تحلیل کهن الگوهای فرارونده عرفانی در دیوان حیاتی کرمانی با رویکرد به نظریه روان شناختی یونگ
نقد کهن الگویی، روشی نوین در بررسی متون ادبی است. یونگ با طرح و شرح دو مقوله ناخودآگاه جمعی و کهن الگو، به این شیوه از نقد، انسجام بیشتری بخشیده است. کهن الگوها میراث مشترک تمدن بشری هستند که در ناخودآگاه جمعی ذخیره شده اند. صور مثالی یونگ را در عرفان اسلامی، اعیان ثابته می نامند. بر اساس نظریه یونگ، کهن الگوها (آرکی تایپ) بن مایه ها و تصاویر نمادینی هستند که در اساطیر و فرهنگ ها، مفاهیم مشترک و مشابهی را در ناخودآگاه بشر در طول زمان به جا گذاشته اند. شعر فارسی متاثر از پشتوانه های تاریخی، عرفانی و اسطوره ای است. تاثیر این عناصر را در اشعار شاعران متاخر، بیش از دوره های دیگر می توان دید و دلیل آن مردمی بودن شعر امروز است. شعر و اسطوره، جدایی ناپذیرند و اسطوره سبب بارور شدن واژه ها و شکوفایی شعر می شود. حیاتی اندیشه های انتزاعی و شهودی را از تعالیم عرفانی شاعران متقدم، گرفته است. در دیوان حیاتی علاوه بر نقش کلیدی نمادها، سهم چشمگیر هنجارگریزی و آشنازدایی در برجسته سازی بیشتر ابیات موثر است و در شعر او، کهن الگوها ریشه در ناخودآگاهی جمعی دارند. شاعر در این سروده با تاویل و تفسیر، بخشی از حقیقت را به اشاره بازگو می کند و کهن الگوهایی همچون آتش، آفتاب، آیینه، دریا، سفر، تاویل و تفسیر شده اند. هدف اصلی این مقاله که به روش پژوهشی، توصیفی-تحلیلی است، بررسی بازتاب عناصر اسطوره ای، دینی و عرفانی در سروده های حیاتی کرمانی است.
- حق عضویت دریافتی صرف حمایت از نشریات عضو و نگهداری، تکمیل و توسعه مگیران میشود.
- پرداخت حق اشتراک و دانلود مقالات اجازه بازنشر آن در سایر رسانههای چاپی و دیجیتال را به کاربر نمیدهد.