مقایسه «الگوی راهبردی برنامه ریزی پیشگیری از جرم» با الگوهای جزئی نگر
یکی از اساسی ترین الزامات ارتقاء اثربخشی برنامه های پیشگیری از جرم در هر کشوری، طراحی الگوی بهینه برای برنامه ریزی و ساماندهی اقدامات پیشگیرانه است. علیرغم همه تلاش های صورت گرفته در این زمینه، الگوهای مرسوم (جزیی نگر) برنامه ریزی پیشگیری به علت داشتن ضعف های متعدد کارآیی چندانی ندارند. در این پژوهش که از نظر هدف کاربردی و از حیث روش اسنادی و ابزار گردآوری اطلاعات آن فیش برداری است، تلاش می گردد در خلال مقایسه الگوی راهبردی با الگوهای جزیی نگر برنامه ریزی پیشگیری از جرم، خلاهای موجود در الگوهای جزیی نگر شناسایی و از این رهگذر مزیت بکارگیری الگوی راهبردی نسبت به الگوهای جزیی نگر مشخص گردد. نتایج پژوهش نشان می دهد، الگو های جزیی نگر عموما به دلیل ساده انگاری مفهوم جرم و پیشگیری، عدم توجه به ارتقاء دانش کنشگران پیشگیری، عدم شفافیت در فرآیند اجرا، عدم توجه به جهت گیری استراتژیک، عدم ارزیابی محیط سازمان های متولی، توجه صرف به راهبردهای ناظر بر حذف جرم و در برخی موارد نداشتن جنبه کاربردی، توفیق چندانی در پیشگیری از جرم نداشته اند و تلاش های صورت گرفته جهت ارتقاء اثربخشی برنامه های پیشگیری را به شکست کشانده اند. به عکس، الگوی راهبردی برنامه ریزی پیشگیری از جرم به دلیل ارایه تصویری کلان از فرآیند پیشگیری، توجه به جهت گیری استراتژیک، توجه توامان به محیط و جرم، توجه به سیاست های کلی و نیز نحوه تعیین و انتخاب راهبردها در مقایسه با الگوهای جزیی نگر از کارآمدی به مراتب بیشتری برخوردار می باشد. استفاده از این الگو با درنظر گرفتن شرایط بومی، می تواند برنامه های پیشگیری از جرم در ایران را با توفیق بیشتری نسبت به وضعیت موجود روبرو سازد.
- حق عضویت دریافتی صرف حمایت از نشریات عضو و نگهداری، تکمیل و توسعه مگیران میشود.
- پرداخت حق اشتراک و دانلود مقالات اجازه بازنشر آن در سایر رسانههای چاپی و دیجیتال را به کاربر نمیدهد.