تحلیل استعاره روان کاوی داستان کودکانه «یک داستان محشر»: بر پایه نظریه ناخودآگاه زبانی
لکان نه تنها ناخودآگاه را دارای ساختار زبان، بلکه آن را زاییده زبان می داند. مهم ترین کلیدواژه نظریه «ناخودآگاه زبانی» مفهوم زبان شناختی «دیگری بزرگ» است که در سایه نظام سه گانی ساحت های «واقعی، خیالی، نمادین» مفاهیم روانکاوانه بنیادینی چون ناخودآگاه، اگو، میل وغیره... را بازتعریف می کند. دیگری بزرگ دلالت بر نظم نمادینی دارد که خود را بر فرایند سوبژکتیویته تحمیل می کند. از آنجا که هم رویکرد ناخودآگاه زبانی، هم متن «یک داستان محشر» بر فرایند تحمیلی تکوین سوژه تمرکز دارند، لذا آن رویکرد برای تحلیل این متن اختیار شده است. با التفات به اینکه رویکرد ناخودآگاه زبانی، روشی پساساختگرا است و هدف پساساختگرایی، دگرخوانی متن، هدف از پژوهش حاضر دگرخوانشی است که از تلاقی بایسته های روانکاوانه این نظریه با رهیافت های استعاری نهفته در متن حاصل می آید. از آنجا که لکان استعاره و مجاز را مجرای تحقق سوژه می داند، پژوهش پیش رو به روش تحلیلی توصیفی، ضمن کشف استعارات و مجازهای مرتبط با سوبژکتیویته، در پی چگونگی نقش این استعاره ها و مجازها در بازخوانی روان کاوانه متن می باشد. کم توجهی پژوهشگران ادبیات کودک به رویکردهای بین رشته ای، نگاه تک بعدی و صرفا آرایه ای آن ها به استعاره، و نیز تغافل از خوانش های نشانه شناختی داستان ضرورت پژوهش را انکارناپذیر می نماید. این پژوهش برای نخستین بار از نظریه لکان برای خوانش بینامتنی دو متن نوشتاری و تصویری بهره می گیرد.
- حق عضویت دریافتی صرف حمایت از نشریات عضو و نگهداری، تکمیل و توسعه مگیران میشود.
- پرداخت حق اشتراک و دانلود مقالات اجازه بازنشر آن در سایر رسانههای چاپی و دیجیتال را به کاربر نمیدهد.