مطالعه کیفی تجربه اعضای جامعه مدرسه از رهبری موازی در مدارس
این مقاله با رویکردی تفسیری درصدد است تا نظریه ای داده بنیاد را در خصوص چگونگی توزیع قدرت و رهبری موازی در مدارس بزرگ شهری به روش شارماز ارایه نماید. تحقیق مزبور بر این پرسش اصلی متمرکز شده است که زمینه ها، فرایندهای اصلی، عوامل مداخله گر و پیامدهای تسهیم رهبری به شیوه موازی در مدارس کدامند؟ از این رو، داده ها از بازنمایی تجارب و مصاحبه نیمه ساختارمند با 30 نفرنمونه انتخابی هدفمند از اعضای جامعه مدارس (مدیران، معاونان، معلمان، دانش آموزان و والدین)، مشاهدات میدانی و یادداشت های تاملی محققان در طول شش ماه در شهر سنندج گردآوری شد. داده ها به روش نوخاسته و تحلیل مقایسه ای مداوم با کدگذاری نظری سه مرحله ای مورد تحلیل قرار گرفتند و تعداد 520 کد بدوی، 51 کد محوری و 17 کد گزینشی احصا گردید. در این پژوهش، نخست آشکار شد که اجرای رهبری موازی تا زمانی که تمام افراد درگیر در مدرسه درک صحیحی از نحوه یادگیری دانش آموزان نداشته باشند، نمی تواند اثربخش باشد و در نهایت این خود معلمان و دانش آموزان هستند که موفقیت این تلاش ها را تعیین می کنند. به همان اندازه که برقراری رهبری موازی در موضوعات آموزشی مهم است، ایجاد جو سازمانی و فرهنگ مدرسه ای که در آن رهبری به طور خودجوش از خود معلمان، دانش آموزان، اولیاء و سایر کارکنان نشات می گیرد نیز اهمیت دارد. دوم، استقرار رهبری موازی چرخش به سوی خودگردانی مدارس و تصور مدارس به عنوان موجودیت های منحصر به فرد با فرهنگ خاص را تقویت می کند. سوم، بر اهمیت زمینه و موقعیت در اجرای رهبری موازی و ضرورت اجتناب از الگوهای غیر وابسته به زمینه تاکید شد و نهایتا اینکه، اجرای رهبری موازی به شدت نیازمند توسعه مدرسه ی یادگیرنده و هوشمند است و قبل از همه، مدیران مدارس باید شخصا به یادگیری فردی خود متعهد باشند.
رهبری آموزشی ، مدیریت آموزشی ، معلمان ، مدارس ، توزیع قدرت ، جامعه مدرسه
- حق عضویت دریافتی صرف حمایت از نشریات عضو و نگهداری، تکمیل و توسعه مگیران میشود.
- پرداخت حق اشتراک و دانلود مقالات اجازه بازنشر آن در سایر رسانههای چاپی و دیجیتال را به کاربر نمیدهد.