حقوق شهروندی در ادبیات فارسی؛ درنگی در پنج حق از حقوق شهروندی در ادبیات فارسی
ادبیات فارسی که بازتابی از تعالیم دینی و فطری است، لبریز از آموزه هایی است که انسان را به رعایت حقوق و احترام به دیگران تشویق و تحریض می کند. اعتقاد شعرا و ادیبان فارسی گوی به مضامین دینی و قرآنی و پایبندی آنان به آموزه های انسانی مهمترین دلیل بر گرایش آنان بر تبیین خواسته های فردی و اجتماعی است.
این پژوهش در پی انعکاس فرازهایی از حقوق شهروندی در ادبیات فارسی است. نویسندگان و شعرا با زبان نظم و نثر، گاه عدل را ستوده اند و ظلم را تقبیح کرده اند و گاه سرانجام بکارگیری افراد ناکارآمد را در نظام حکومتی گوشزد کرده اند. آموزش و پرورش را لازمه تعالی و رشد انسان دانسته اند و گاه داد آزادی داده اند. سیاست نامه نظام الملک، تاریخ بیهقی، آثار مولوی، عطار، صایب، سعدی، حافظ و جامی منابع سرشاری از تبیین حقوق فردی و اجتماعی است که هم اکنون آن را به حقوق شهروندی می شناسیم.
توجه به حقوق شهروندی از دوران انقلاب مشروطه آغاز شده و در سالهای بعد فزونی گرفت است. باز تاب مفاهیمی چون حقوق شهروندی به تدریج در ادبیات فارسی نفوذ کرد و مضامین و محتوای ادبیات را نیز تحت تاثیر قرار داده است. بزرگانی چون ملک الشعرای بهار، نمیا یوشیج، نیسم شمال و فرخی یزدی با خلق آثار زیبا در این عرصه، نهضت عدالت خواهی تحقق حقوق شهروندی را به اوج خود رساندند.
حقوق شهروندی ، ادبیات فارسی ، عدالت ، آزادی
- حق عضویت دریافتی صرف حمایت از نشریات عضو و نگهداری، تکمیل و توسعه مگیران میشود.
- پرداخت حق اشتراک و دانلود مقالات اجازه بازنشر آن در سایر رسانههای چاپی و دیجیتال را به کاربر نمیدهد.