چشم انداز مخدوش و درون مایه ی گمگشتگی در سه رمان ماری اندیای
در روزگار معاصر، موضوع گمگشتگی به یکی از دورنمایههای رایج آثار نویسندگان، از جمله ماری اندیای، تبدیل شده است ؛ نویسندهای که از آغاز فعالیت ادبیاش در هفدهسالگی، خود را به عنوان یکی از نوابغ ادبی معاصر به اثبات رسانده است. گمگشتگی مفهومی به ویژه مکانی است: گم شدن در مکان روی میدهد. مکان، آنطور که در سه رمان آب و هوای فصلی، رزی کارپ و قلبم در تنگنا بازنمایی میشود، چشماندازی مخدوش را شکل میدهد که میتواند یکی از اجزا درونمایهی گمگشتگی به شمار آید. در این مقاله، رابطهی بین چشمانداز و زاویهی دید توصیفگر را بررسی میکنیم، خواه توصیف گر راوی داستان باشد خواه یکی از شخصیت های داستانی. در این بررسی،مطالعه ویژگی های چشم اندار با توجه به نظریهی چشمانداز-اندیشه ی میشل کولو، صورت می گیرد.
- حق عضویت دریافتی صرف حمایت از نشریات عضو و نگهداری، تکمیل و توسعه مگیران میشود.
- پرداخت حق اشتراک و دانلود مقالات اجازه بازنشر آن در سایر رسانههای چاپی و دیجیتال را به کاربر نمیدهد.