بررسی نقش واسطه ای راهبردهای تنظیم شناختی هیجان در رابطه بین عواطف مثبت و منفی با اضطراب مرگ و خستگی مزمن در پرستاران
اضطراب مرگ و خستگی مزمن از جمله مسایل مهم در کارکنان امور مراقبت و سلامت از جمله پرستاران میباشد. هدف از پژوهش حاضر تبیین نقش واسطه ای راهبردهای تنظیم شناختی هیجان در رابطه بین عواطف مثبت و منفی با اضطراب مرگ و خستگی مزمن در پرستاران بود.
جامعه این پژوهش شامل همه پرستاران شاغل در بیمارستانهای دولتی شهر یزد بود. از بین این جامعه نمونه ای به حجم 300 پرستار با روش نمونه گیری تصادفی ساده انتخاب شد. شرکت کنندگان مقیاس اضطراب مرگ، پرسشنامه خستگی، پرسشنامه تنظیم شناختی هیجان، مقیاس عواطف مثبت و منفی را تکمیل کردند. داده ها با استفاده از همبستگی پیرسون در نرم افزار SPSS-22 و مدلسازی معادلات ساختاری در نرم افزار AMOS تحلیل شدند.
نتایج نشان داد که راهبردهای سازگارانه تنظیم شناختی هیجان در رابطه بین عواطف مثبت و خستگی مزمن دارای نقش واسطه ای بودند. راهبردهای سازگارانه و ناسازگارانه تنظیم شناختی هیجان در رابطه بین عواطف منفی و خستگی مزمن دارای نقش واسطه ای بودند. راهبردهای ناسازگارانه تنظیم شناختی هیجان در رابطه بین عواطف منفی و اضطراب مرگ دارای نقش واسطه ای بودند.
پرستارانی که سطوح عواطف مثبت کم و عواطف منفی بالایی را دارند استفاده زیادی از راهبردهای ناسازگارانه تنظیم شناختی هیجان و استفاده کمی از راهبردهای سازگارانه تنظیم شناختی هیجان دارند و ممکن است خستگی مزمن را تجربه کنند. همچنین پرستاران با عواطف منفی بالا ممکن است از راهبردهای ناسازگارانه تنظیم شناختی هیجان استفاده کنند و در نتیجه سطوح بالایی از اضطراب مرگ را تجربه کنند.
- حق عضویت دریافتی صرف حمایت از نشریات عضو و نگهداری، تکمیل و توسعه مگیران میشود.
- پرداخت حق اشتراک و دانلود مقالات اجازه بازنشر آن در سایر رسانههای چاپی و دیجیتال را به کاربر نمیدهد.