سرچشمه خیر و طبیعت حیوانی ما
ما اصطلاح «خوب/خیر» را در دو زمینه بهکار میبریم: 1) به عنوان عامترین اصطلاح ارزشگذاری و 2) برای اشاره به اهداف غایی زندگی و عمل. من با این پرسش آغاز میکنم که ما چه خوب/خیر غایی و ارزشگذارانه باید نسبت به یکدیگر انجام دهیم؟ آیا ما اصطلاح یکسانی بکار میبریم، زیرا وقتی ما درباره خوب/خیرهای غایی صحبت میکنیم، در حال ارزیابی غایات و زندگیها هستیم؟ اگر چنین است، چگونه این کار را میکنیم؟ اغلب چیزها بر اساس تناسب آنها با عملکردشان ارزشگذاری میشوند؛ اما غایات و زندگیها عملکردی ندارند. من در اینجا سه نظریه در باب خوب/خیر غایی را مقابل هم قرار میدهم: نظریه ارزش ذاتی، نظریه لذتگرایی و نظریه ارسطو که خیر غایی یک موجود را با عملکرد خوب آن تعریف میکند و نوعی از خوبی/خیر ارزشگذارانه است. نظریه ارسطو یک رابطه روشنکنندهای میان خوبی/خیر ارزشگذارانه و غایی پیشنهاد میکند: یک موجود هوشمند وقتی که بر اساس حالات آگاهانهای که عملکرد یا خوبی/خیر ارزشگذارانه او را تعقیب میکند، عمل میکند، یک خیر غایی دارد. بنابراین، طبیعت حیوان این است که یک خیر غایی داشته باشد و چون [همیشه] حیوانی وجود دارد، پس [همواره] اموری به عنوان خیرهای غایی وجود دارند. این نظریه وجود خیرهای غایی را بدون هرگونه تمسک متافیزیکی به ارزشهای ذاتی توضیح میدهد.
- حق عضویت دریافتی صرف حمایت از نشریات عضو و نگهداری، تکمیل و توسعه مگیران میشود.
- پرداخت حق اشتراک و دانلود مقالات اجازه بازنشر آن در سایر رسانههای چاپی و دیجیتال را به کاربر نمیدهد.