ظرفیت های فلسفه متعالیه در تبیین انقلاب ایران
انقلاب اسلامی ایران تا کنون به پشتوانه نظریه های مختلفی مورد تحلیل قرار گرفته است اما خلا ارایه یک نظریه بومی برای تحلیل آن همواره احساس می شود. مقاله حاضر با توجه اهمیت موضوع، و تلاش برای ارایه یک نظریه بومی، به بیان ظرفیت و جایگاه حکمت متعالیه در تحلیل انقلاب اسلامی ایران می پردازد. برای این منظور ضمن بیان ادبیات و پیشینه بحث، و بررسی برخی از نظریه های فرهنگی مطرح در باب انقلاب اسلامی ایران و نارسایی آنها در تبیین این پدیده، در تلاش است با بهره گیری از ارکان حکمت متعالیه به ظرفیت سنجی نظری این حکمت در تاثیر بر انقلاب اسلامی بپردازد. ابعاد نظری حکمت متعالیه مانند اصالت وجود، تشکیک وجود، حرکت جوهری و نگاه خاص این مکتب به انسان و جامعه ، موجب نگاه انتقادی به وضع موجود شده و افزون بر این، نگاهی جامع در ابعاد فلسفی، فقهی، عرفانی، جامعه شناختی و... را مورد تاکید قرار می دهد که در تحلیل انقلاب اسلامی کارگشا است.
- حق عضویت دریافتی صرف حمایت از نشریات عضو و نگهداری، تکمیل و توسعه مگیران میشود.
- پرداخت حق اشتراک و دانلود مقالات اجازه بازنشر آن در سایر رسانههای چاپی و دیجیتال را به کاربر نمیدهد.