بررسی نقش القایی آوا و ساختار در فرایند حسی - ادراکی گفتمان و روند تولید معنا؛ مطالعه موردی: احمد شاملو
استفاده از آواها و ساختارهای خاص برای القای انواع عواطف و معانی در شعر فارسی سابقهای بس طولانی دارد و در میان منتقدان ایرانی نیز کسانی بودهاند که به ارزش القایی آن ها باور داشته، اما هرگز به شیوهای علمی به مطالعه تاثیرشان نپرداخته اند. هدف جستار حاضر نه تنها بررسی این تاثیر به شیوهای علمی با استناد به یافتههای زبانشناسان مطرح دنیاست، بلکه فراتر از آن و به طور کلی، بررسی نقش آوا و ساختار شعری در فرایند حسی ادراکی گفتمان و روند تولید معناست تا درنهایت به این پرسش اصلی پاسخ داده شود که آیا این ارتباط میان آوا و ساختار با حواس و ادراک تن شاعر (گفتهپرداز) است که به تولید معنای یک سروده میانجامند. تحلیل موشکافانه زبانشناختی و نشانه معناشناختی عناصر تشکیلدهنده یک سروده کوتاه از احمد شاملو، شاعر سپیدگوی معاصر ایرانی، نشان میدهد که چطور گفتهپرداز بینیاز از بلندسرایی برای انتقال مفاهیم و مکنونات قلبی خود، میتواند تنها در چند مصراع و به کمک چند واژه محدود منظومهای بیافریند که تکتک عناصرش از آوا گرفته تا ساختار متوازن و جریان حضور بدن حسی ادراکی گفتهپرداز، هر یک به تنهایی و در کنار هم، به نوعی در پیدایی معنای آن موثر و سهیماند.
- حق عضویت دریافتی صرف حمایت از نشریات عضو و نگهداری، تکمیل و توسعه مگیران میشود.
- پرداخت حق اشتراک و دانلود مقالات اجازه بازنشر آن در سایر رسانههای چاپی و دیجیتال را به کاربر نمیدهد.