سیندری سز، بارقه وجدان، در رنسانس انگلیسی
در این مقاله نخست توضیح داده می شود که واژه «سیندری سز» (Synderesis) چگونه به زبان انگلیسی راه یافت و برای چه مفهومی به کار رفت. سپس روند رواج کاربرد آن در آثار نویسندگان قرون وسطا بررسی، و از این رهگذر به آثار فیلسوفان و قدیسان مراجعه می شود. در این دوره، بر اصطلاح «سیندری سز» به عنوان بقایای به جامانده از صورت خدا تاکید شده و قدیسان از آن به عنوان بارقه به جامانده از شعله آفرینش خدا در نهاد انسان یاد می کنند. به باور فیلسوفان قرون وسطا، هرچند انسان در اثر گناه اولیه آلوده شده و به زمین هبوط کرده، اما وجدان ودیعه ای الاهی در روح انسان است که آدمی را به افعال درست هدایت می کند و از انجام دادن کارهای نادرست باز می دارد. با شروع نهضت اصلاح دینی، هرچند تاکید بر وجدان باز هم در امتداد دیدگاه های قبلی است، ظهور رنسانس سبب می شود از «سیندری سز» و مفهوم «وجدان» به عنوان عنصر مهمی در جهت اهمیت یافتن تصمیم انسان و انسان محوری استفاده شود. این مفهوم در قالب عباراتی همچون «غریزه طبیعی»، «شمع روح»، «قله ذهن» و «بارقه وجدان»، بارها در آثار نویسندگان قرن های شانزده و هفده و هجده تکرار می شود و شاعران و نویسندگان از آن به عنوان مفهومی دینی که می تواند پشتوانه انسان گرایی رنسانس باشد، استفاده کرده اند.
سیندری سز ، شهود اخلاقی ، وجدان ، غریزه طبیعی ، گناه نخستین
- حق عضویت دریافتی صرف حمایت از نشریات عضو و نگهداری، تکمیل و توسعه مگیران میشود.
- پرداخت حق اشتراک و دانلود مقالات اجازه بازنشر آن در سایر رسانههای چاپی و دیجیتال را به کاربر نمیدهد.