واکاوی نگرش دلوز درباره هستی انسان و نسبت آن با مخاطب در هنر تعاملی
گفتمان هنرهای خلاق تعاملی، سبب تغییر رویکرد مفهوم مخاطب هنری از نظاره گری بی کنش و منفعل به آفریننده ای تعامل گر و پویا بوده است که از منظر فلسفه پست مدرن نگاهی قابل تامل به انسان، بشمار می آید. افادات ژیل دلوز به فلسفه، از جسمانی ترین رویکرد ها به حیات انسان است که با نکته پردازی های خلاقانه وی می تواند ابزار تحلیلی کارآمدی برای بررسی نقش و شناخت واکنش های انسانی بشمار رود. اصطلاحاتی از قبیل صیرورت، ریزوم و بدن بدون اندام در شناخت رفتارهای انسانی که از سوی دلوز مطرح شده می توانند در تحلیل رفتارهای مخاطب بکار روند. در این مقاله به این پرسش ها پرداخته ایم که آیا هنر تعاملی می تواند ترجمان هنری صیرورت باشد و این که انتخاب های پیش روی مخاطب چگونه با تعاریف بدن بدون اندام و ریزوم مرتبط می شوند. در شیوه پژوهش، اطلاعات مورد نیاز از منابع کتابخانه ای و دیجیتال استخراج و سپس با به کارگیری این مستندات، جایگاه مخاطب به روش تحلیلی- توصیفی با رویکرد دلوزی تشریح شده اند. در نهایت به این نتیجه نزدیک شده ایم که بنابر تعریف بدن بدون اندام، مخاطب هنر تعاملی با مجموعه ای از بالقوگی های منحصر به فرد روبه رو است که انتخاب از میان آن ها، روند شکل گیری اثر هنری را به شیوه ای بی قاعده و ریزوم گونه هدایت می کند که این اثر در طی مسیر و در لحظه به ظهور می رسد و همواره میان قوه و فعلیت قرار دارد و در نهایت این تعریف با عبارت فلسفی صیرورت از دیدگاه دلوز، همسان است.
انسان ، بدن بدون اندام ، ریزوم ، ژیل دلوز ، صیرورت ، مخاطب ، هنر خلاق ، هنر تعاملی
-
تاملی کثرت گرایانه بر مفهوم کاتارسیس ارسطویی
نعیم صدری، *، محمدرضا شریف زاده
نشریه فلسفه غرب، پاییز 1403 -
مفهوم استعاری زمان در چیدمان های هنر تعاملی با محوریت آثار ونگوگ
شادی مددی، *
مجله جلوه هنر، پاییز 1403 -
خوانش نمادین آرابسک هندسی در پارچه بروکار دمشقی بر اساس نظریه ی اروین پانوفسکی
منی الغبره، *
پژوهشنامه گرافیک و نقاشی، بهار و تابستان 1403 -
بررسی و ارزیابی کاربست ابطال گرایی پوپر در مطالعات برنامه ریزی منطقه ای
فرروز عطایی، *، مهدی نجفی افرا
فصلنامه جغرافیا (برنامه ریزی منطقه ای)، زمستان 1402