کارکرد نحو روایی داستان کوتاه «کرامه زوجتی» عبدالقدوس (بر اساس الگوی ساختار روایی تودورف)
تودورف با نظریه نحو روایتی خود که جنبهای از جوانب سه گانه معنایی و کلامی و نحوی بود، سازوکار نو و مستقلی برای هر اثر ادبی خصوصا در زمینه داستان تعریف نمود و آن را در دو بخش اسطوره ای و ایدیولوژیک قرارداد. این الگو می توان بسیاری از تعارضات و اندیشه های نادرست حاکم بر جوامع بشر را کشف نموده و راه حل مناسبی برای آن ها ارایه داد. این مقاله سعی دارد تا بر اساس نظریه تودورف، به بررسی ساختارهای روایتی داستان کوتاه و ایدیولوژیک (کرامه زوجتی) عبدالقدوس بپردازد و ضمن نشان دادن توانایی این نظریه در بررسی ساخت های عمقی داستان در کنار ساخت های سطحی آن، به این پرسش پاسخ دهد که ایدیولوژی حاکم بر این داستان چیست و از چه طریقی به مخاطب انتقال یافته است؟ پس از بررسی لایه های روساختی و معنایی مشخص شد ایدیولوژی حاکم بر داستان معطوف به قربانی شدن زنان در روابطی است که مردان خیانت میکنند که عبدالقدوس آن را با افعال، اسماء و صفات به نمایش میگذارد. و با استفاده از کنشها و شخصیتها، تصویری عینی به مخاطب ارایه میدهد.
داستان کوتاه ، روایت شناسی ، تودروف ، عبدالقدوس ، کرامه زوجی
- حق عضویت دریافتی صرف حمایت از نشریات عضو و نگهداری، تکمیل و توسعه مگیران میشود.
- پرداخت حق اشتراک و دانلود مقالات اجازه بازنشر آن در سایر رسانههای چاپی و دیجیتال را به کاربر نمیدهد.