ملودی ادبیات صلح در ژئوپلتیک آشوب
هدف پژوهش حاضر پاسخ به این پرسش است که «ادبیات صلح به مثابه یک عنصر نوظهور، چگونه به کاهش سطح آشوبزدگی و افزایش سطح هم گرایی و ایجاد صلح کمک میکند؟» فرض این است که ادبیات صلح با درنظرگرفتن صلح به مثابه یک چرخه و فرایند، به جهت نوع روایت و خوانش متفاوتی که دارد و هم چنین گستره ی مخاطبینی که شامل میشود، با ترویج کارکردهایی نظیر: باور به امکان تغییر، همدلی به جای تنش و نوع دوستی به جای تبعیض، عوامل آشوبزا (اسلام هراسی) را محدود کرده و درنتیجه سطح صلح را افزایش میدهد. این پژوهش با روش توصیفی-تحلیلی و با استفاده از نظریه ی ماتریالیسم فرهنگی (رویکرد تلفیقی ویلیامز و سینفیلد) تحلیلی از رابطه ی ادبیات، صلح و بازتاب مقوله ی آشوب زدگی در جهان اسلام و پیامدهای آن ارایه کرده است. این تحلیل به لحاظ زمانی به دوره ی پسایازده سپتامبر تعلق دارد و با بازخوانی دو اثر خالد حسینی (بادبادک باز و هزار خورشید تابان) نشان می دهد که چگونه میتوان مولفه های ادبیات صلح را از این دو اثر استخراج کرد. جهان اسلام نیازمند بازخوانی میراث خود برای شکستن غیرواقع نمایی های موجود است. تصویرسازی آثار ادبی، ازاین جهت که مخاطب بسیار گسترده ای دارد و از ماندگاری عمیقی برخوردار است، در تقابل با مولفه های آشوب زا قابلیت های کاربردی ویژه ای را داراست.
- حق عضویت دریافتی صرف حمایت از نشریات عضو و نگهداری، تکمیل و توسعه مگیران میشود.
- پرداخت حق اشتراک و دانلود مقالات اجازه بازنشر آن در سایر رسانههای چاپی و دیجیتال را به کاربر نمیدهد.