استعاره در اشعار کودکانه محمود کیانوش و سلیمان العیسی
محمود کیانوش «پدر شعرکودک ایران» یکی از شاعران معاصر است که اشعاری ساده و بی پیرایه می سراید. شعر او بازتاب اندیشه ها و تاملات وی در پیوند و ارتباط ذاتی انسان و طبیعت است. کیانوش شاعری است که ذهنش سرشار از مسایل مردم است. از میان آثار کیانوش 8 کتاب مخصوص شعر برای کودکان و نوجوانان است که عبارتند از: «زبان چیزها»، «طوطی سبز هندی»، «نوک طلایی نقره بال»، «باغ ستاره ها»، «بچه های جهان»، «طاق هفت رنگ»، «آفتاب خانه ما»، «شعر به شعر». اشعار کیانوش را از نظر سطح ادبی می توان قوی ترین نمونه اشعار به حساب آورد. صورخیال به خصوص تشبیه، استعاره و تشخیص، بن مایه اشعار او را تشکیل می دهند. سلیمان عیسی از شاعران برجسته سوری است که موضوع غالب اشعار او درباره وطن و حس قومی است. او بخش زیادی از قصایدش را به کودکان و به خصوص کودکان زجر کشیده عربی سروده است. او از صورخیالی استفاده می کند که به سادگی در ذهن کودک رسوخ کند؛ به خصوص از جهت انواع استعاره های اسمی، فعلی، مصرحه و مکنیه. در این مقاله سعی بر این است که اشعار کودکانه دو شاعر فارس و عرب (محمود کیانوش و سلیمان العیسی) از دیدگاه استعاره تحلیل و بررسی گردد.
- حق عضویت دریافتی صرف حمایت از نشریات عضو و نگهداری، تکمیل و توسعه مگیران میشود.
- پرداخت حق اشتراک و دانلود مقالات اجازه بازنشر آن در سایر رسانههای چاپی و دیجیتال را به کاربر نمیدهد.