حس مکان در فضای حقیقی و مجازی و نقش آن در معناسازی وتجربه اثر هنری
تجربه اثر هنری، تنها می تواند در"فضا" متصور باشد و دادوستد مفسرانه مخاطب و اثر، فهم زیبایی شناسانه و معنابخشی، در فضاست که حادث می شود. شکل گیری مفاهیم نوظهوری چون حقیقت مجازی، قطعیت حواس و تجربه ی شناخته شده ی آدمی از بعد مکان را به چالش کشیده است و نیاز به بازنگری شیوه سنتی تحلیل حس مکان را-که تاکنون بیشتر در مباحث معماری و شهرسازی و با رویکردی کالبدی تعریف می شده- بیش ازپیش ایجاد نموده است. در این مقاله، که از منظر پدیدار شناسی، و به روش توصیفی-تحلیلی به بررسی نقش دامنه های فضا در تفسیر مخاطب از اثر می پردازد و نقش حقیقت و مجاز در تولید معنا و تجربه زیبایی شناسانه اثر را مورد کنکاش قرارمی دهد، مساله ی اصلی، قیاس درک بدنمند و ذهنی یک مکان و تاثیرات آن در به فهم آمدن اثر هنری است. اینکه تلقی آدمی از واقعیت مکان و درک آثار، چگونه با طرح فضاهای غیرحقیقی دستخوش تحول گشته؟ نتایج حاصل از بررسی ابعادی از فضا که به رابطه اثر و مخاطب می پردازد، منجر به آسیب شناسی حذف بعد حقیقی مکان در نمایش اثر شده است که از وجه زیبایی شناختی و نیز اجتماعی موجب شکل گیری بحرانی به نام انسانی زدایی می گردد و درنتیجه تلاش برای تجربه اثر تنها در بعد غیرمادی، تجربیات مشاهده گر را به سطح پایین تری از ادراک تنزل می دهد.
- حق عضویت دریافتی صرف حمایت از نشریات عضو و نگهداری، تکمیل و توسعه مگیران میشود.
- پرداخت حق اشتراک و دانلود مقالات اجازه بازنشر آن در سایر رسانههای چاپی و دیجیتال را به کاربر نمیدهد.