بررسی تاثیر بانکداری سایه در اثربخشی سیاست پولی؛ شواهدی از برخی کشورهای G20
رشد سریع فعالیت بانک های سایه یکی از دلایل وقوع بحران مالی جهانی 2007-2009 قلمداد شده است. مطابق با مبانی نظری، به نظر می رسد یکی از تبعات منفی گسترش بانکداری سایه کاهش اثربخشی سیاست پولی است. با افزایش حجم فعالیت بانکداری سایه، کانال وام دهی انتقال سیاست پولی تضعیف می شود، زیرا گسترش بانکداری سایه باعث می شود کاهش اعتباردهی بانک های سنتی (در سیاست پولی انقباضی)، به وسیله اعتباردهی بانک های سایه جبران شود. این مقاله با استفاده از داده های 16 کشور عضو گروه بیست (G20) طی سال های 2018-2002 به بررسی تاثیر بانکداری سایه در اثربخشی سیاست پولی پرداخته است. بدین منظور، دو مدل تصریح و و با دو روش GMM و رگرسیون کوانتایل تخمین زده شد. نتایج حاصل از هر دو مدل فرضیه پژوهش را تایید می کند و نشان می دهد افزایش بانکداری سایه اثربخشی سیاست پولی را کاهش می دهد. براساس نتایج حاصل از روش GMM، در مدل اول، علامت ضریب نرخ رشد پول مثبت و علامت ضریب متغیر تقاطعی منفی است. این موضوع نشان می دهد بانکداری سایه اثربخشی سیاست پولی در GDP را کاهش می دهد. همچنین، نتایج روش کوانتایل در هر دو مدل نشان می دهد که با حرکت از یک اقتصاد مبتنی بر بانکداری سنتی به سمت اقتصاد مبتنی بر بانکداری سایه، اثرگذاری سیاست پولی کاهش می یابد.
- حق عضویت دریافتی صرف حمایت از نشریات عضو و نگهداری، تکمیل و توسعه مگیران میشود.
- پرداخت حق اشتراک و دانلود مقالات اجازه بازنشر آن در سایر رسانههای چاپی و دیجیتال را به کاربر نمیدهد.