بازتقریر فرگشت در پرتو وحدت طبیعت و حقیقت انواع در فلسفه ی اشراق
وحدت جهان طبیعت از دیرباز موضوع تفکر و علاقه ی فیلسوفان بوده است. در دوران مدرن، این موضوع در میان دانشمندان علوم طبیعی و از جمله علم زیست شناسی نیز مورد پژوهش قرار گرفته است. در این میان پیروان نظریه ی فرگشت بر این باوراند که انواع موجودات طبیعی در یک پیوستار تبارمند به ریشه و منشا یگانه ای می رسند و یا به سخن دیگر همه انواع طبیعی به نحو پیوسته و تدریجی از یکدیگر و نهایتا از یک منشا مشترک، پدید آمده اند. تقریری که تکامل گرایان از وحدت جهان طبیعت ارایه داده اند، بنابر ادعای خودشان، مستلزم آن است که حقیقت انواع طبیعی، یک حقیقت صرفا زیستی باشد و نوع به معنای ماهوی آن، هیچ حیثیت نفس الامری، مستقل و پایدار نداشته باشد. چنین تقریری همان طور که خود تکامل گرایان نیز اشاره کرده اند، در ناسازگاری با نظریه ی حکمای اشراقی است که به وجه نفس الامری و پایدار انواع قایل بودند. در این مقاله سعی شده است از منظر حکمت اشراقی و خصوصا آراء سهروردی، دلایل پیروان نظریه ی فرگشت در مورد وحدت جهان طبیعت و حقیقت انواع، نقد و بررسی شود. نتیجه این پژوهش نشان می دهد که در سنت اشراقی، از آن جا که جواهر قابل اشتداد ند، انواع می توانند در نوعیت خویش تکامل یابند، اما واقعیت مستقل آن ها نه در مرتبه ی افراد مادی، بلکه در مرتبه ی ارباب انواع و انوار جوهری مجرد تامین می شود.
- حق عضویت دریافتی صرف حمایت از نشریات عضو و نگهداری، تکمیل و توسعه مگیران میشود.
- پرداخت حق اشتراک و دانلود مقالات اجازه بازنشر آن در سایر رسانههای چاپی و دیجیتال را به کاربر نمیدهد.