جایگاه آموزش در رویکرد طراحی و برنامه ریزی زیرساخت سبز
با افزایش سیطره انسان بر طبیعت جایگاه طبیعت به موضوع استعمار و بهره کشی تغییر یافته که باعث تخریب های جبران ناپذیری بر طبیعت شده است. در مواجه با تهدیداتی که ریشه در اقدامات انسانی دارد، تلاش های بسیاری برای تضمین آینده حیات بشر صورت گرفته است. برای یافتن پاسخ به این تباهی ها از هر موضوع، زاویه و مسیله که شروع کنیم، دو راهبرد اساسی مشارکت و آموزش همواره مطرح می شوند. از اینرو این دو در روش های چاره جویانه ای مانند زیرساخت سبز جایگاه ویژه و چندبعدی ای دارند. تا بحال به جایگاه آموزش در رویکرد زیرساخت سبز به طور مجرد توجه نشده است.
در این مقاله با روش توصیفی تحلیلی و با تکیه بر مطالعات اسنادی و کتابخانه ای و نیز تحلیل کیفی محتوا به بررسی و تحلیل جایگاه آموزش در تیوری زیر ساخت سبز به عنوان رویکردی نوین در برنامه ریزی و طراحی منظر پرداخته شده است تا از این طریق بتوان با تشخیص جایگاه اهمیت آن، از این عامل مهم در برنامه ریزی فضای باز استفاده کرد و از منافع آن بهره مند شد.
در رویکرد زیرساخت سبز، ادراک عرفی و یادگیری انسان به عنوان یک پدیده منفرد مورد نقد قرار می گیرد و یادگیری به صورت نهاده شده در اقدامات، فعالیت ها و برهم کنش های اجتماعی تعریف می شود. بنابراین، یادگیری امری معرفی می شود که در میان مردم و در میان گروه ها و در انجام اقدامات جمعی اتفاق می افتد. نتایج حاصل این تحقیق نشان می دهد که آموزش می تواند متضمنی بر اجرای قوانین برای پایداری باشد، و بنابراین برای حصول یکپارچه و نیز افزایش تاب آوری اجتماعی محیط ضروری دانسته می شود.
در این مقاله نشان داده می شود که آموزش مفهومی راه گشا و البته پیچیده در برنامه ریزی است که بخشی از مشارکت فعال مردم و نیز دیگر ذی نفعان و حتی برنامه ریزان را تشکیل می دهد. آموزش اینگونه آگاهی بخش و تعدیل کننده و تنظیم کننده هندسه قدرت می باشد که می توان آنرا به عنوان ایمن ترین راه حل برای بهبود کیفیت فضاهای سبز شهری دانست.
زیرساخت سبز ، منظر ، آموزش ، محیط ، اکوسیستم
- حق عضویت دریافتی صرف حمایت از نشریات عضو و نگهداری، تکمیل و توسعه مگیران میشود.
- پرداخت حق اشتراک و دانلود مقالات اجازه بازنشر آن در سایر رسانههای چاپی و دیجیتال را به کاربر نمیدهد.