سلوک معنوی در دو کتاب قلعه، اثر آنتوان دو سنت اگزوپری و مجموعه اشعار سهراب سپهری بر اساس روش جامعه شناختی کلود دوشه
از دیرباز و از زمانی که بشر قدرت تفکر درباره خود و محیط را پیدا کرده، ناخود آگاه به نیرویی مافوق و برتر از خود پی بردهاست. ذات بشر میل به سوی عالم برتر و پرستش این نیروی مافوق دارد. از این روست که روح خداجوی انسان در جستجوی پروردگار خویش است. در هر دو مذهب مسیحیت و اسلام و نیز همه مکاتب و فرقهها، انسان برای رسیدن به سعادت دنیوی و اخروی به برقراری ارتباط با خداوند دعوت شدهاست؛ ارتباطی که به ذعم ایشان، برطرفکننده عطش فطرت خداجوی بشر و سوقدهنده وی به سوی کمال مطلوب است و شامل مراحلی برای نیل به مقصود میشود. این تفکر خداجو را میتوان در آثار برخی از نویسندگان و شاعران به عنوان تبلور زبانی هر جامعه یافت؛ از جمله در آثار آنتوان دو سنت اگزوپری، نویسنده فرانسوی و سهراب سپهری، شاعر ایرانی که هر دو معاصر میباشند. جستجوی دایمی خداوند و ارایه راههای سیر و سلوک معنوی، جایگاهی ویژه در تفکرات هر دو دارد که به منظور راهنمایی سایر انسانها به به رشته تحریر درآمدهاست. مسایل معرفیشده از سوی هر دو بر اساس تجربیات عرفانی و معنوی شخصی ایشان و فارغ از مذهب و مسلک خاص هر یک میباشد. در این مقاله سعی شدهاست تا به روش تحلیلی تطبیقی و با بهکارگیری روش جامعهشناختی کلود دوشه، جنبههای مختلف این سیر و سلوک از خلال دو اثر «قلعه» از آنتوان دو سنت اگزوپری و «مجموعهاشعار» سهراب سپهری بررسی شود.
- حق عضویت دریافتی صرف حمایت از نشریات عضو و نگهداری، تکمیل و توسعه مگیران میشود.
- پرداخت حق اشتراک و دانلود مقالات اجازه بازنشر آن در سایر رسانههای چاپی و دیجیتال را به کاربر نمیدهد.