تدوین مدل سیاست گذاری مالیاتی مبتنی بر چارچوب نهادی
امروزه توجه به نظام مالیاتی کارآمد به عنوان یک خرده نظام اقتصادی برای کشور بسیار حایز اهمیت است و سیاست گذاری اثربخش در این حوزه با ابتنای بر یک چارچوب متناسب، از الزامات این نظام می باشد. در این راستا، چارچوب نهادی به لحاظ ویژگی ها و قابلیت های تحلیلی خود از سازگاری بالایی با سیاست گذاری مالیاتی برخوردار است و از این روی این پژوهش به دنبال تدوین یک الگوی سیاست گذاری مطلوب منطبق با این چارچوب است. روش شناسی پژوهش دارای رویکرد ترکیبی (کیفی- کمی) است که در بخش کیفی، تبیین و شناسایی عناصر اولیه با استفاده از روش تحلیل مضمون و نیز بهره گیری از تجارب نظام های مالیاتی پیشرو صورت گرفته و سپس به منظور تعیین قابلیت اطمینان عناصر شناسایی شده، از اعمال تیوری شواهد دمپستر- شافر[1] استفاده شده است. در ادامه با بهره گیری از مفاهیم فازی در کاربرد روش نقشه شناختی فازی[2] و تحلیل نظرات 12 تن از خبرگان حوزه سیاست گذاری مالیاتی، ظرفیت مولفه های مدل تعیین گردیده و در نهایت نقشه های شناختی فازی، با کاربرد مفاهیم نظریه گراف ترسیم و با طرحی مدل نهایی، سطوح مربوط به هر یک از بخش های مدل شناسایی شده است. بر اساس نتایج این تحقیق می توان بازیگران عرصه دستورگذاری، تدوین و قانونی سازی سیاست های مالیاتی را در چارچوب مراجع رسمی و غیر رسمی شناسایی نمود و عوامل موثر بر این فرآیند را در قالب مجموعه عوامل اقتصادی، سیاسی، اجتماعی، اداری و ارزشی طبقه بندی کرد. یافته ها نشان دهنده این است که به منظور طراحی و تدوین سیاست های مالیاتی کارآمد در کشور می توان از راهبردهایی همچون مشارکت رسمی، بهبود جریان اطلاعات، مشارکت عمومی و رویکرد پایین به بالا در سیاست گذاری بهره برد.
- حق عضویت دریافتی صرف حمایت از نشریات عضو و نگهداری، تکمیل و توسعه مگیران میشود.
- پرداخت حق اشتراک و دانلود مقالات اجازه بازنشر آن در سایر رسانههای چاپی و دیجیتال را به کاربر نمیدهد.