دیدگاه ها و نظریات آمریکا در جنگ با افغانستان (2001) با تطبیق در دو مقطع زمانی قبل و بعد از آن
پس از جنگ جهانی دوم، آمریکا با تعریف کمونیسم به عنوان ایدیولوژی مخالف لیبرالیسم، اتحاد جماهیر شوروی را به عنوان مبلغ این تفکر به عنوان دشمن خود معرفی نمود و این مطلب، جهت دهنده اصلی در سیاست خارجی آمریکا گردید. در دهه 1990 برخی از متفکران آمریکایی اسلام رادیکال را دشمن اصلی آمریکا معرفی نمودند و برخی سخن از پایان تاریخ و برخی نیز جنگ تمدن ها را مطرح ساختند، ولی هیچ کدام از این مسایل نتوانست به اندازه حادثه 11 سپتامبر در این راستا الهام بخش باشد. تیم نو محافظه کار جرج بوش با استفاده از این حوادث، تروریسم را جایگزین کمونیسم دوران جنگ سرد نمود و توانست با جنگ در افغانستان و عراق، اهداف کلان خود در قالب طرح خاورمیانه بزرگ را پیش ببرند. این تحقیق در تلاش است تا به این سوال پاسخ دهد که دیدگاه ها و نظریات آمریکا در جنگ با افغانستان با تطبیق در دو مقطع زمانی قبل و بعدازآن چه بوده است؟ نوع تحقیق کاربردی توسعه ای و با حجم نمونه 20 نفر به صورت تمام شمار و هدفمند انجام شده است. برای دستیابی به دیدگاه های (پارادایم) آمریکا با استفاده از آمار و پارامترهای توصیفی (آزمون کای دو) به تایید عوامل احصاء شده اقدام و سایر داده های کیفی از طریق جلسات خبرگی و مصاحبه های عمیق ساختاریافته مورد تجزیه وتحلیل قرارگرفته است. جلوگیری از هم گرایی و ایتلاف کشورهایی مانند روسیه، هند، ایران و چین، اضمحلال نیروهای مجاهدین و احزاب مطرح در افغانستان و خلع سلاح تدریجی آنان و جایگزین نمودن ارتش ملی آموزش دیده توسط آمریکا و متحدین آن، گسترش ناتو به شرق و مستقر نمودن یک دولت دست نشانده غرب ازجمله نتایج این پژوهش است.
پارادایم ، افغانستان ، گفتمان ، جنگ افغانستان ، آمریکا
- حق عضویت دریافتی صرف حمایت از نشریات عضو و نگهداری، تکمیل و توسعه مگیران میشود.
- پرداخت حق اشتراک و دانلود مقالات اجازه بازنشر آن در سایر رسانههای چاپی و دیجیتال را به کاربر نمیدهد.