تحلیل مولفه های فردیت یونگی در داستان زندانی مفلس ازمثنوی معنوی
یکی از مهمترین و پرکاربردترین روش های نقد ادبی معاصر، نقد کهن الگویی یا نقد اسطوره ای است، که به بررسی ماهیت کهن الگوها و نقش آن ها در ادبیات می پردازد. آرا و نظریات روان شناسان و روانکاوان معاصر، دریچه تازه ای را به روی خواننده می گشاید و پیوند آثار ادبی با علوم دیگر رانشان می دهد. این بینش، باعث آشکار شدن زوایای پنهان یک اثر ادبی یا عرفانی می شود. فرایند فردیت از دیدگاه یونگ، نوعی پختگی و رشد روانی انسان است که؛ لازمه رسیدن به آن، تعامل یکپارچه تمام ابعاد روانی شخصیت فرد است؛ نمونه بارز این کهن الگوهای سیر فردیت، در مثنوی معنوی که جزو بهترین نمونه های آثار عرفانی می باشد، تجلی یافته است. این مفاهیم در کالبدی از تمثیل ها و نمادها ارایه شده است، که ذهن آگاه و ناآگاه خواننده را درگیر می سازد، بنابراین مثنوی، بستری مناسب برای نقد کهن الگویی می باشد. یونگ و مولانا درصدد هستند، تا راه دستیابی انسان به کمال را به طور عملی ترسیم نمایند؛ مقوله ای که در این پژوهش بر آن تاکید شده است. با فعال شدن کهن الگوها، ارسال فراخوان پیوستگی و یگانگی به قلمرو خودآگاه روان و سیر فردیت یابی آغاز می شود. در داستان زندانی مفلس از دفتر دوم مثنوی، مولفه های فرآیند فردیت، رمزگشایی شده و نشان داده می شود که چگونه با گذر از مشکلات و سایه های درون و انعطاف پذیری پرسونا، بین خودآگاه و ناخودآگاه هماهنگی ایجاد شده است؛ در نهایت با تحلیل رمزهای مولانا با کهن الگوهای یونگی فرآیند فردیت و خودشناسی در زندانی مفلس نشان داده می شود. داده های این مقاله با استفاده از روش کتابخانه ای فراهم آمده و با روش کیفی، تحلیل و توصیف شده است.
- حق عضویت دریافتی صرف حمایت از نشریات عضو و نگهداری، تکمیل و توسعه مگیران میشود.
- پرداخت حق اشتراک و دانلود مقالات اجازه بازنشر آن در سایر رسانههای چاپی و دیجیتال را به کاربر نمیدهد.