بررسی شان شناختی زبان دین از منظر ویتگنشتاین متاخر و نقد آن بر پایه آراء علامه طباطبایی
کلید فهم فلسفه متاخر ویتگنشتاین توجه به پژوهش های دستور زبانی است. این مفهوم از دستور زبان، متفاوت از کاربرد سنتی است و به زبان از آن جهت که نظامی از علایم است التفاتی ندارد. با این رویکرد ماهیت گزاره های دینی ویژگی خاصی پیدا می کند که با دیگر مقولات معرفتی متفاوت است. گزاره ها از منظر ویتگنشتاین به دو دسته «قابل تعویض» و «غیر قابل تعویض» تقسیم می شوند که گزاره های دینی از نوع «غیرقابل تعویض» هستند؛ بنابراین قابل تبیین یا تفسیر با جملات دیگر نیستند. همچنین ماهیت زبان دین «باطنی» است و فقط در باطن خودش معنا می یابد و مانند گزاره های «خارجی» با کمک گزاره های دیگر معنای واضح تری پیدا نمی کند. بنابراین ارتباط گزاره های دینی با دیگر گزاره ها مانند گزاره های علمی قطع می شود. هرچند مقولات دینی به نحو معنادار در حوزه دین استعمال می شوند شیونی غیر از مطابقت با واقع یا صدق و کذب-پذیری دارند. با توجه به اهمیت زبان دین در فهم مسایل دینی، در این نوشتار با روش توصیفی-تحلیلی به دو سوال اصلی پاسخ می دهد: شان شناختی یا ناشناختی زبان دین از منظر ویتگنشتاین چگونه است؟ از منظر طباطبایی چه نقدهایی بر این دیدگاه وارد است؟ بر این اساس پس از بررسی ویژگی های زبان دین از منظر ویتگنشتاین به تبعات آن با آراء طباطبایی پرداخته می شود.
ویتگنشتاین ، طباطبایی ، زبان دین ، معناداری ، زبان شناختی
- حق عضویت دریافتی صرف حمایت از نشریات عضو و نگهداری، تکمیل و توسعه مگیران میشود.
- پرداخت حق اشتراک و دانلود مقالات اجازه بازنشر آن در سایر رسانههای چاپی و دیجیتال را به کاربر نمیدهد.