مفهوم حقوق طبیعی و حقوق بی نالملل در اندیشه سیاسی توماس هابس
ب هاعتقاد بسیاری از صاح بنظران، نگرش جدید ب همفهوم قانون، حقوق طبیعی و حقوق بی نالملل در بستر اندیشهنظری هپردازی شده است. نفوذ نظریات حقوق طبیعی در حقوق بی نالملل از » توماس هابس « مدرن با دیدگا ه هایآغاز قرن شانزدهم و همراه با پیدایش حقوق بی نالملل شروع م یشود. قرن هفدهم، قرن پویایی علم بود، در چنینشرایطی هابس تلاش خود را برای تب یین علل وجودی جامعه سیاسی بر مبنای عقلی شروع کرد و فلسفه وینخستین فلسفه اخلاقی مدرن گردید، زیرا فلسف های بود که ب هطور کامل پیامدهای علوم طبیعی مدرن را پذیرفت وبازگو کرد که برحسب آن حقوق طبیعی انسان مبین آن چیزی است » نظریه حقوقی « نسب یانگاری باستان را در شکلکه انسا نها خواهان انجام آنند، در نتیجه حقوق طبیعی از قانون طبیعی مشتق م یشود. وی ب هعنوان نظری هپردازحقوق طبیعی مدرن از جمله کسانی است که تنها ب هحقوق طبیعی در روابط بی نالملل اعتقاد داشت و وجود حقوقموضوعه را انکار میک رد و تنها حقوق طبیعی را اساس حقوق بی نالملل قرار داد. لویاتان ب هعنوان بزر گترین و شایدیگانه اثر منحصر ب هفرد و ب یبدیل و شاهکاری ب ینظیر و منظوم های فکری در زمینه فلسفه سیاسی در زبان انگلیسیبیش از دیگر آثار هابس تلاش او را ب هتدقیق مفاهیمی نظیر قانون، حقوق طبیعی، علم سیاست، قدرت سیاسی وحاکمیت ب هنمایش م یگذارد. این مقاله درصدد است با تامل در نظری هپردازی و پژوهش در اندیشه سیاسی توماسهابس، نگرش وی را نسبت ب همفاهیم قانون، حقوق طبیعی، قوانین طبیعی، حقوق بی نالملل، وضع طبیعی، جامعهسیاسی، قدرت سیاسی و لویاتان بررسی نماید.
- حق عضویت دریافتی صرف حمایت از نشریات عضو و نگهداری، تکمیل و توسعه مگیران میشود.
- پرداخت حق اشتراک و دانلود مقالات اجازه بازنشر آن در سایر رسانههای چاپی و دیجیتال را به کاربر نمیدهد.